عمومیکسب و کار های برتر ایجی مارکت

تئوری های مدیریت چیست؟

تئوری های مدیریت، استراتژی های مدیریتی توصیه شده ای هستند که ما را قادر می سازند تا مدیریت را بهتر درک کرده و به آن نزدیک شویم. تئوری های مدیریت مجموعه ای از قوانین کلی هستند که مدیران را برای مدیریت یک سازمان راهنمایی می کند. تا روزی که ماشین ها قادر به فکر کردن، صحبت کردن و تجربه احساسات باشند، انسان ها پیچیده ترین موجودات برای مدیریت باقی خواهند ماند.

انسان ها هرگز نمی توانند به عملکردی بدون خطا دست یابند که ماشین ها ارائه می کنند. از طرف دیگر، هزاران کار وجود دارد که ماشین ها قادر به انجام آن ها نیستند و انسان را به دارایی های ضروری تبدیل می کند.به همین دلیل، مدیریت صحیح یکی از مهم ترین موارد برای یک سازمان است.برای مدت طولانی، نظریه پردازان در حال تحقیق در مورد مناسب ترین اشکال مدیریت برای محیط های کاری مختلف بوده اند. اینجاست که تئوری های مدیریت مطرح می شوند.

 تئوری های مدیریت

اهمیت تئوری های مدیریت

تئوری های مدیریت به سازمان ها کمک می کند تا تمرکز کنند، ارتباط برقرار کنند و تکامل پیدا کنند. استفاده از تئوری مدیریت در محل کار به رهبری اجازه می دهد تا بر اهداف اصلی خود تمرکز کند. هنگامی که یک سبک یا تئوری مدیریت اجرا می شود، به طور خودکار اولویت های اصلی را برای سازمان ساده می کند. تئوری مدیریت همچنین به ما این امکان را می دهد که با افرادی که با آنها کار می کنیم ارتباط بهتری برقرار کنیم که به نوبه خود به ما امکان می دهد کارآمدتر کار کنیم.

با درک تئوری مدیریت، مفروضات اساسی در مورد سبک ها و اهداف مدیریت را می توان فرض کرد و می تواند در زمان تعاملات و جلسات روزانه در یک سازمان صرفه جویی کند.آنچه ممکن است برای یک سازمان کار کند ممکن است برای سازمان دیگر مرتبط نباشد. بنابراین، زمانی که یک نظریه با یک موقعیت خاص مطابقت ندارد، مهم است که گزینه توسعه یک نظریه جدید را بررسی کنیم که به جهتی جدید و کاربردی تر منجر شود. در حالی که برخی از نظریه ها می توانند آزمون زمان را تحمل کنند، نظریه های دیگر ممکن است بی ربط شوند و نظریه های جدیدی به جای آنها توسعه یابد.

انواع تئوری های مدیریت

در حالی که ایده ها بین دسته ها همپوشانی دارند، این سه طبقه بندی مدیریت را بر اساس تمرکزشان و دوره ای که از آن سرچشمه گرفته اند، متمایز می کنند:

تئوری کلاسیک مدیریت: از انقلاب صنعتی پدید آمد و حول محور به حداکثر رساندن کارایی و تولید می چرخد.

نظریه مدیریت رفتاری: در اوایل قرن بیستم شروع شد و به عناصر انسانی و اجتماعی سازمان می پردازد.

تئوری مدیریت مدرن: پس از جنگ جهانی دوم دنبال شد و اصول ریاضی را با جامعه شناسی ترکیب کرد تا رویکردهای کل نگر در مدیریت ایجاد کند.

 انواع تئوری های مدیریت

تئوری مدیریت کلاسیک

تئوری مدیریت کلاسیک، سازمان ها را به عنوان یک ماشین، و کارکنان را به عنوان بخش هایی می بیند که به عملکرد آن ماشین کمک می کنند.به این ترتیب، سلسله مراتب، کارکنانی که در حوزه های واحد کار می کنند و استفاده از مشوق ها برای افزایش بهره وری و کسب سود را در اولویت قرار می دهد.طبق مدل کلاسیک، محل کار به سه سطح اختیار تقسیم می شود: رهبران کسب و کار یا مدیریت سطح بالا، مدیریت میانی و سرپرستان. در مورد کارکنان، نیازهای فیزیکی و اقتصادی آنها بر رضایت شغلی و نیازهای اجتماعی اولویت دارد.با پاداش های مالی مناسب، کارمندان با پتانسیل کامل خود کار خواهند کرد و در نتیجه کارایی سازمانی را افزایش خواهند داد.تئوری کلاسیک مدیریت نظریه های علمی، اداری و بوروکراتیک را پوشش می دهد.

تئوری مدیریت  علمی

نظریه مدیریت علمی گاهی اوقات به نام بنیانگذار آن فردریک وینسلو تیلور، مهندس مکانیک، تیلوریسم نامیده می شود.تیلور از روش های علمی برای توسعه اصول سازمانی که متناسب با نیازهای تولید انبوه است استفاده کرد.وی پس از ایجاد و اثبات نظریه خود به عنوان مدیر و مشاور، در سال 1911 “اصول مدیریت علمی” را نوشت.تیلور می خواست روش های منسوخ و “قاعده سرانگشتی” را با فرآیندهای کارآمدتر جایگزین کند.

  برای این منظور، او چهار اصل اصلی مدیریت خوب را شناسایی کرد.

مدیریت علمی متشکل از بهترین شیوه ها برای همه عناصر کار کارکنان خود توسعه می دهد

بر این اساس کارکنان را انتخاب و آموزش می دهد

با کارکنان کار می کند تا اطمینان حاصل شود که علم دنبال می شود

نیمی از مسئولیت تمام کارها را از طریق توسعه فرآیند، راهنمایی و نگهداری بر عهده می گیرد

امروزه بسیاری از شرکت ها نسخه ای از نظریه مدیریت علمی را پذیرفته اند.

آنها امیدوارند با استانداردسازی ابزارها و رویه ها، بهره وری را افزایش داده و اتکا به استعدادهای فردی و کارگران را کاهش دهند.

تئوری مدیریت اداری

همانطور که تئوری مدیریت علمی را گاهی تیلوریسم می نامند، نظریه مدیریت اداری را گاهی فایولیسم می نامند.

هانری فایول یک مهندس معدن بود که به دنبال تدوین مسئولیت های مدیریت و اصول مدیریت موثر بود. او این موارد را در «مدیریت عمومی و صنعتی» در سال 1916 بیان کرد.

راهنمای او 14 اصل مدیریت را مشخص می کند:

تقسیم کار: کار را به وظایف و بین کارمندان تقسیم کنید.

اختیار: تعادل مسئولیت را با اختیارات متناسب.

وحدت فرمان: به هر کارمند یک مدیر مستقیم بدهید.

وحدت جهت: همسو کردن اهداف بین کارکنان.

برابری: با همه کارمندان یکسان رفتار کنید.

سفارش: نظم را از طریق نیروی کار سازمان یافته حفظ کنید.

نظم و انضباط: قوانین و مقررات را تنظیم و از آنها پیروی کنید.

ابتکار: کارکنان را تشویق کنید تا ابتکار عمل نشان دهند.

حقوق و دستمزد: به کارمندان برای کاری که انجام می دهند به طور منصفانه حقوق بدهید.

ثبات: اطمینان حاصل کنید که کارکنان در موقعیت های خود احساس امنیت می کنند.

زنجیره اسکالر: یک سلسله مراتب واضح از فرمان ایجاد کنید.

تبعیت از منافع فردی: اولویت بندی نیازهای گروهی.

روحیه همبستگی: الهام بخش اتحاد و غرور گروه.

تعادل بین تمرکز و تفویض اختیار: قدرت نهایی را متمرکز کنید اما تصمیمات فردی را به آنها تفویض کنید.

به گفته فایول، مدیران باید شیوه هایی را توسعه دهند که هر یک از 14 اصل را تقویت کند.

تئوری مدیریت رفتاری

تئوری مدیریت رفتاری، شخص را به جای فرآیند در قلب عملیات تجاری قرار می دهد.  کسب و کار را به عنوان یک سیستم اجتماعی و همچنین یک سازمان رسمی بررسی می کند.بنابراین بهره وری به انگیزه مناسب، پویایی گروه، روانشناسی شخصی و فرآیندهای کارآمد بستگی دارد. تئوری مدیریت رفتاری کسب و کار را انسانی می کند. احساسات تأثیر عملی بر عملیات دارند. روحیه تیمی، شناخت عمومی و غرور شخصی کارکنان را تشویق می کند تا عملکرد بهتری داشته باشند.روابط فردی نیز نقش دارد. کارمندان بیشتر به دنبال رئیسی هستند که به آنها احترام می گذارد.

تئوری روابط انسانی

این نظریه توسط التون مایو، که آزمایش هایی را برای بهبود بهره وری انجام داد و پایه های جنبش روابط انسانی را پایه گذاری کرد، ایجاد شد.تمرکز او بر تغییر شرایط کاری مانند نور، زمان استراحت و طول روز کاری بودهر تغییری که او آزمایش می کرد با بهبود عملکرد روبرو می شد.در نهایت، او نتیجه گرفت که این بهبودها به دلیل تغییرات نبوده، بلکه نتیجه توجه محققان به کارمندان و ایجاد احساس ارزشمندی در آنها بوده است.این آزمایش ها این نظریه را به وجود آورد که کارمندان بیشتر با توجه شخصی و عضویت در یک گروه برانگیخته می شوند تا پول یا حتی شرایط کاری.

تئوری  علوم رفتاری

تئوری علوم رفتاری عناصر روانشناسی، جامعه شناسی و انسان شناسی را با هم ترکیب می کند تا مبنایی علمی ارائه دهد. این بررسی می کند که چرا کارکنان توسط عوامل خاصی مانند نیازهای اجتماعی، تعارضات و خودشکوفایی برانگیخته می شوند. این نظریه فردیت و نیاز مدیران را به اجتماعی بودن می شناسد.

تئوری مدیریت مدرن

سازمان های مدرن باید تغییرات مداوم و پیچیدگی های نمایی را دنبال کنند. فناوری عنصری است که می تواند کسب وکارها را به سرعت تغییر دهد. تئوری مدیریت مدرن به دنبال تلفیق این عناصر با نظریه های انسانی و سنتی است. مدیری که تئوری مدیریت مدرن را تمرین می کند ممکن است از آمار برای سنجش عملکرد و تشویق همکاری متقابل استفاده کند.

سه نظریه اصلی مدرن شامل نظریه مدیریت مدرن است:

تئوری کمی

تئوری  کمی به دلیل نیاز به کارایی مدیریتی در طول جنگ جهانی دوم به وجود آمد. این با استفاده از متخصصان چندین رشته علمی برای حل مسائل مربوط به یکپارچه سازی سیستم های افراد، مواد و سیستم ها توسعه داده شد. این تئوری اساساً برای تقویت و حمایت از تصمیم گیری نظامی ایجاد شد.

تئوری  سیستم ها

تئوری سیستم ها، مدیریت را به عنوان یک جزء مرتبط سازمان می بیند. به جای اینکه سازمان را به عنوان مجموعه ای از سیلوها نگاه کنیم، هر بخش بخشی از یک سیستم یا ارگانیسم کلی است. مدیریت باید از اهداف و جریان های فرآیندی حمایت کند که در خدمت سلامت کلی سازمان باشد.

تئوری اقتضایی

تئوری اقتضایی توسط جوآن وودوارد جامعه شناس پس از بررسی اینکه چرا برخی از شرکت ها بهتر از سایرین عمل می کنند، ایجاد شد. او دریافت که سازمان های با عملکرد بالا از فناوری استفاده بهتری می کنند و مدیران آن ها در زمینه های موقعیتی تصمیمات بهتری می گیرند. این نظریه تشخیص می دهد که مدیران موثر باید با موقعیت ها و شرایط منحصر به فرد سازگار باشند.

برای مطالعه مقاله توسعه برند به سایت یعقوب روحی مراجعه کنید.

دکمه بازگشت به بالا