عمومی

عصر اطلاعات و برخی سؤالات (2)


بیشتر بخوانید:

https://virgool.io/@behnam2/٪D8٪B9٪D8٪B5٪D8٪B1-٪D8٪A7٪D8٪B7٪D9٪84٪D8٪A7٪D8٪B9٪D8٪A7٪D8 ٪ AA-٪ D9٪ 88-٪ DA٪ 86٪ D9٪ 86٪ D8٪ AF-٪ D9٪ BE٪ D8٪ B1٪ D8٪ B3٪ D8٪ B4-ki1zbeemtlflfh

من می خواهم توضیح دهم که لامبین کیست ، بنابراین او فکر نمی کند ، “شما وقتی به دیگران می گویید که شما لامبین هستید ، کجا هستید؟” بنابراین ، بهتر است تفاوت بین کلمه “بره” را به عنوان لعن بیان کنیم ، با تعریف اصلی آن ، همانطور که مارکس گفت ، برای روشن شدن خودکار بسیاری از موارد. از تعریف کلمه lambun و مقایسه آن با اکثر افراد مشهور ، موقعیت واقعی این افراد را درک خواهیم کرد. “سید محمد حسینی” یکی از افراد مشهور است که نمونه بارز کلمه lambin در نظر گرفته می شود و وی تاکنون نمرات بسیار خوبی در این زمینه کسب کرده است.

واژه لامبون به طور خلاصه در ایران از تعریف اجتماعی گرفته تا نمونه های آن. قدیمی “داش مشهدی” نمونه ای از معنای این کلمه شد و در نتیجه معنای خاصی پیدا کردم ، به طوری که وقتی شخصی به نام لامبین نامیده می شود ، تصویر “شعبان بیماخ” بلافاصله در ذهن ما تجسم می شود ، که با هواداران مصدق در تضاد است. و دکتر فاطمی. اما لامپن لزوماً در این دسته قرار نمی گیرد.

لمپن ابتدا توسط مارکس تعریف شد و به طبقه ای از جامعه اشاره می شود که هیچ نقشی در تولید ندارد. یعنی نه سرمایه دار است و نه کارگر. کارگر شخصی است که با فروش کار خود چیزی برای تولید و درآمد ندارد و فقط کارگران را به معنای سنتی شامل نمی شود.

ویژگی های لامپن:

1. سود لامپن از طریق کارگزاری و گدایی به دست می آید. مشاغل غیر مرتبط با تولید ، که بیشتر آنها باج است. گروه های لمپین معمولاً مورد توجه سارقان ، مجرمان ، سایت های شرط بندی ، فاحشه خانه ها ، قاچاق دختران و امثال اینها هستند و در واقع می توان آنها را به فاضلاب های جامعه تشبیه کرد.

2. لمپن منشأ اجتماعی ندارد. یعنی ممکن است آنها باعث ایجاد اختلال اجتماعی و آشفتگی شوند ، اما حرکات آنها فاقد هرگونه منطق یا ایدئولوژی خاصی است. کار اجتماعی که لمپن انجام می دهد ، نه به این دلیل که منشأ طبقاتی ندارد ، تغییر مسیر کار آگاهانه نیست ، بلکه صرف جلب توجه بیشتر ، سرکوب منتقدین و تقویت موقعیت شخص است. مخرج مشترک بین همه طنزها هرج و مرج و کانون داغ است. رفتار آنها غیرمعمول و غیر معقول است و غالباً با ایجاد سر و صدا و حاشیه نشینی ، خود را به جامعه نشان می دهند.

3. لامپن با رفتارهایی مانند آرایش ، لباس غیرمعمول و برخی حرکات نمایشی خود را به جامعه معرفی می کند. در یک مبارزات سیاسی ، طنز سعی در اعتراض به شیوه های غیرقانونی و غیر متمرکز دارد. به عنوان مثال ، آنها از توهین ، خشونت ، تهدید و نابودی مخالفان استفاده می کنند. زیبایی شناسی به قدرت توهین ، ظلم و دروغ واقف است و از سخنان مبتذل برای تحقیر مخالفان و منتقدین استفاده می کند. زیرا او خود فاقد اصالت است و ایده های او عمیق نیست و می تواند به راحتی رنگ ، زشتی و دروغ هایی را تغییر دهد که هیچ تأثیری بر او ندارد ، اما او از آن برای سرکوب دیگران استفاده می کند.

4- رفتارهای شجاعانه غالباً از لامپ ناشی می شود. نترسید و گردن ضخیمی دارید. بنابراین صرفاً ابزاری برای طبقه سرمایه داری است ، به غارت یا سرکوب مردم مشغول است و گرایش طبیعی به پوپولیسم دارد. دلیل پوپولیست بودن آنها این است که ریشه ندارند و با هر جنبش سیاسی و اجتماعی به سادگی حرکت می کنند.

5- هاله شبیه شخصیت کودک است. فاقد اراده است و نمی تواند پاسخگو باشد. زیرا او نمی تواند طبق هنجارها و آداب و رسوم اجتماعی کار کند و ادبیات ، آمادگی ، هوش و احترام لازم را ندارد. شخصیت لامپین سرشار از سرخوردگی و ناکامی است. بنابراین آنها تمایل طبیعی به پرخاشگری و خشونت دارند.

6. در مورد لامپ ، فرقی نمی کند چه کسی یا چه چیزی آن را تأیید یا انکار کند. همه و هر کسی که از آن بهره مند شود خوب است و به دلیل ماهیت آن “واسطه گری” است ، سعی می کند به هر قیمتی توجیهی را به نفع آنچه به نفع خود است پیدا کند. مانند واسطه ای که می خواهد جنسیتی احمقانه برای کسی ایجاد کند.

7. لمپن فاقد استدلال و استدلالهای وی ضعیف است. او عاشق فریب است تا ثابت کند که چه چیزی برای او خوب است و چه چیزی برای او بد است. دیدگاه وی بسیار ساده است و تمایل دارد پیچیده ترین مباحث را به روشی بسیار ساده و مبتذل تحلیل کند. او فاقد دید منسجم است و عقاید او پر از تناقض است. هر چیزی که متناسب با علایق او باشد ، جزئی از عقاید او می شود. به دلیل عدم بینش منسجم ، او سریع اجاق گاز را ترک می کند و هیچ وجهی دریافت نمی کند.

8- الزاماً لامپن عرض جغرافیایی نیست و صاحب چاقو است. او می تواند فردی تحصیل کرده باشد. اگرچه طعنه طعنه در گذشته شایع تر بود ، اما به تدریج شامل برخی زبان آموزان می شد.

9- چراغ ستایش قدرتها و چاپلوسی های طبیعت است. اما در همان زمان ، هرچه بیشتر مورد توجه قرار گیرد ، او بلافاصله موقعیت خود را تغییر می دهد.

چند روز پیش ، چند سال از من بزرگتر توضیح داد که رشته اصلی وی در دانشگاه برق بوده و جامعه شناسی علوم به عنوان یکی از بهترین دانشگاه های این رشته پذیرفته شده است. وی خاطرنشان کرد: دانش آموزان در آن زمان چقدر ایده آل بودند و چگونه با هر مسئله سیاسی تعامل داشتند. برخلاف برخی که دانشگاه غیر سیاسی را ترجیح می دهند ، فکر می کنم این دعوت از خواب بیدار شدن از یک دانشجوی قدیمی در جشن های روز دانشجو ، آواز خواندن “عمو اردک” به عمو بورنگ و سایر دانشجویان باشد. البته سیاست گذاری دانشگاه برای ما خوب نبود. یک مورد را می توان در بین کادرهای بلند پایه منافقین ، که بیشتر دانشجویان از بهترین دانشگاه های کشور بودند ، مشاهده کرد. دانشجویان مهندسی که جامعه را یک سیستم الکتریکی یا مکانیکی می دیدند و می خواستند یک نسخه منطقی و ریاضی از جامعه بسازند. ارزش این فکر را دارد که چرا نسل جدید دانش آموزان بیشتر از این که به مشکلات جامعه توجه کنند ، فرار می کنند و آنها دیگر مانند گذشته ایده آل نیستند (چه نمونه ای صحیح باشد یا نادرست).

چطور دیگر یک دانش آموز ایده آل در پاریس در مه 1968 وجود ندارد؟ این فقط یک نمونه است ، و نمونه های بسیاری از جنبش های مشابه در چین ، آمریکای شمالی و جنوبی و سایر نقاط جهان وجود داشت. اگر شما دو رویای برتولوچی را دیده اید ، مربوط به همان قیام دانشجویی است. نسلی که در این قیام شرکت کرد ، اولین نسلی بود که با تلویزیون بزرگ شد و در نتیجه ، به دلیل رسانه های مشترک ، احساسات مشترک و عقاید مشابه ، از طرف دیگر ، به دلیل بحران جنگ سرد ، باید منتظر نابودی زندگی در کره زمین باشیم. آنها کشته می شدند. بنابراین طبیعی است که آنها برای حل مشکلات بشر به فکر راه حلهای جهانی باشند. استراتژی هایی که تمایل بیشتری به مارکسیسم و ​​اسطوره های آنها داشتند مائو و چه گوارا بودند. آنها عاشق راک اند رول بودند و Beatles را می پرستیدند. یا ممکن است آنها به عنوان “هیپی” به مواد مخدر ، آزادی جنسی و عرفان دنیوی متوسل شوند. در فیلم Bertolucci ، همه این عناصر با ظاهر ویژه کارگردان ترکیب می شوند و سرانجام خود را در قالب یک جنبش دانشجویی جلوه می دهد. اما یکی از نکات مهم فیلم حس مشترکی است که توسط سه بازیگر اصلی فیلم و موسیقی کلاسیک آمریکایی و فرانسه دریافت می شود.

جدایی نسل ها با استفاده از رسانه

1. The Perfect Generation: نسل قبل از WWI به دنبال ایجاد جوامع جدید و تغییرات ساختاری سیاسی و اقتصادی بود. رسانه غالب این نسل کتاب و مطبوعات بودند.

2. نسل خاموش: نسلی که در اوج بحران های جنگ جهانی اول و جنگ جهانی دوم متولد و بلوغ می شود. در این دوره ، رادیو و سینما متولد شدند ، اما کتاب و مطبوعات همچنان رسانه غالب این نسل بودند.

3. نسل فرزندان جنگ: نسلی که پس از جنگ جهانی دوم متولد شده و تولد و پیشرفت آنها با انفجار جمعیت همراه بوده است. با رشد و بلوغ ، این نسل در بازسازی آسیب های جنگ نقش داشت. در این دوره تلویزیون ظاهر شد و سه عنصر “روزنامه نگاری” ، “رادیو” و “تلویزیون” به عنوان اصلی ترین رسانه های جهانی تبدیل شدند.

4- نسلی ناشناخته: نسلی متولد دهه شصت و هفتاد. در این دوره ، فناوری های جدیدی مانند فیلم های ویدئویی و رایانه های اولیه ظاهر شدند. با ظهور رسانه های جدید ، نگرش ها و سبک های زندگی نسل جدید از نسل های گذشته فاصله می گیرد و برای نسل های قدیمی قدری ناشناخته می شود. رسانه معمول این نسل مطبوعات ، تلویزیون ، فیلم و رایانه های قدیمی بودند.

5- نسل ایگارا یا هزاره: این نسل شامل کسانی است که در دهه 1980 و 1990 متولد شده اند. مثلاً آخرین نسلی که یک زندگی از قبل ارتباط برقرار کرده و مثلاً با تلویزیونهای آنالوگ کار کرده است. رسانه غالب در این دوره مطبوعات ، تلویزیون ، شبکه های ماهواره ای ، شبکه و کتاب های الکترونیکی هستند. شکاف بین این نسل و نسل های قبل این است که این نخستین نسلی است که به والدین خود کمک می کند و به آنها آموزش می دهد. به عنوان مثال ، پدر خانواده از فرزند خود می خواهد که نرم افزار را بر روی تلفن همراه خود نصب کند.

6. نسل: متولد 2001 و بعداً در سال 2020 بلوغ شد. این نسل اوج تولید رسانه ها و فناوری های نوین ، ظهور و توسعه شبکه های اجتماعی ، وبلاگ ها و دیجیتالی شدن بیشتر مناطق رسانه های اجتماعی است. رسانه اصلی این نسل روزنامه نگاری ، فناوری های جدید و شبکه های اجتماعی است. این نسل در حال حاضر دانشجویان را تشکیل می دهد و یکی از خصوصیات آن کثرت گرایی است. این برعکس ایدئالیسم است. یعنی مردم این نسل مانند سایرین لزوم تفکر را نمی بینند. آنها ممکن است دلیلی نبینند که دیگران از فرمول رهایی و دنیای پیرامون خود پیروی کنند.

همانطور که مشخص است تفاوت اساسی بین نسل ها مربوط به مسئله رسانه است و در مورد دو نسل اخیر این تفاوت با ظهور فن آوری های مبتنی بر اینترنت تشدید می شود. اما تمام آنچه ما خواندیم مربوط به جوامع غربی بود. در جوامع غربی ، خواندن همیشه مورد توجه مردم بوده است. اما در ایران فرهنگ شفاهی نسبت به گذشته حاکم بود. به عنوان مثال ، 100 سال گذشته جنبش ها و انقلاب های ایران لفاظی بوده است و برخی می توانند توجه اکثر افرادی که فضای بیشتری دارند را جلب کنند یا از “بستر” به عنوان مهمترین رسانه سنتی ایران استفاده کنند. مطبوعات در این جنبش ها فقط بین افراد باهوش و تحصیل کرده خوانده می شد و عموم مردم فقط بر اساس آنچه “شنیده بودند” عمل می کردند. آنچه نگران کننده است این است که شبکه های اجتماعی که به فرهنگ شفاهی آنها بستگی دارند فرهنگ خواندن را تا حد ممکن نابود می کنند. ممکن است شخصی بگوید “اکنون چه اتفاقی می افتد؟ همان کتاب منتشر می شود. او محتوای آن را بصورت آنلاین یا پادکست می بیند.” اما نکات مهم:

  • مقدار کافی از اطلاعات در شبکه های اجتماعی و وب باعث کاهش عمق درک می شود. این بدان معناست که کمتر کسی هنگام خواندن و فکر کردن درباره یک متن طولانی حوصله خود را می گیرد.
  • در اینترنت ، رسانه های اجتماعی ، محتوای زرد ، کلیپ هایی از این و آن طنز ، اخبار و شایعات روزانه ، نظر نماینده از چیزی و موارد مشابه اکثریت است و همین امر باعث می شود مردم به “دانش” نیاز داشته باشند. از دیدن همان محتوا راضی باشید و به محتوای سازنده نروید.
  • این کتاب را باید توسط کسی که قبلاً چیزی می داند نوشته شده باشد. یعنی به مرحله ای رسیده است که بتواند چند صد صفحه از یک موضوع را بنویسد. و اگر او نویسنده و متفکر بزرگی باشد ، قطعاً کتاب او بارها و بارها خوانده می شود و به دیگران ارائه می شود. اما بیشتر در کانال تلگرام ، وبلاگ یا صفحه اینستاگرام خود قرار می دهید.
  • وقتی چیزی را از یک کتاب در پادکست می شنویم یا بخشی از کتاب را در یک کانال می خوانیم ، اول از همه آن کتاب نیست. این ممکن است یک دیدگاه یک طرفه به ما بدهد. دوم ، این آزمایش نشان داد که در اکثر موارد صاحب پادکست یا مدیر کانال موضوع کتاب را نمی فهمید. بنابراین بهتر است به جای شنیدن آن از دیگران ، مستقیماً به همان کتاب مراجعه شود.
  • همه نویسندگان بزرگ دیدگاه روشنی از جهان دارند. اصولاً تنها مخرج مشترک نویسندگان و اندیشمندان برجسته ، داشتن یک جهان بینی است. به عنوان مثال ، هیچ مخرج مشترک دیگری بین الفرداویسی ، ال خیام ، آل عطار ، السعدی ، حافظ ، الرومی ، نظامی و صنع وجود ندارد. به همین دلیل ، به عنوان مثال ، می توانم بگویم که موضع شیخ سعدی در دسته “اجبار و اقتدار” چیست. وقتی کتابی از داستایوسکی می خوانم ، می توان فضای کلی آثار دیگر او را حدس زد. یا وقتی شعری از مثنوی به همین روش می خوانم. اما این برای فضای مجازی نادر است. با عضویت در یک کانال ، ما خودمان را تنها در اختیار مقام رسمی آن می گذاریم ، کسی که می خواهد هر آنچه را که می خواهیم هر روز به ما بدهد. به نظر می رسد بیشتر این کانال ها ایده ای ندارند و کارشان صرفاً چاپ مجدد مطالب دیگران یا فیلمهای بی سیم است. به عبارت ساده تر ، در حوزه تولید محتوا دست افزایش یافته است و هر کسی می تواند به راحتی نویسنده باشد و ما را تحت تأثیر ایده های خود قرار دهد (در صورت وجود). حتی اگر ذهن ندارید ، فقط با “بازی” ما را سرگرم می کند.

چرا در فیلم و سریال های تلویزیونی همه شخصیت ها غیر واقعی هستند. بیشتر شخصیت ها یا روزنامه نگار هستند یا بازیگر جوان. یعنی کارگردان فیلم فقط در مورد خودش و دوستانش به ما می گوید. زیرا او احتمالاً یک بار بازیگری را دوست داشت. یا به دلیل شغلش ، بیشتر به بخشی از جامعه وابسته است که عاشق بازیگری است یا بازیگران و شخصیت ها را دوست دارد. اگر فیلمی از سایر حرفه ها و طبقات جامعه تولید شود ، همان کلیشه “آقای مهندس ، مهندس غنی” با ریش استاد ، یا آقای دکتر خواهد بود که در بیمارستان بسیار شلوغ است و همزمان مشکلات خانوادگی دارد. اگر در مورد طبقات پایین جامعه صحبت کنیم ، مانند فیلم تحقیرآمیز “مغزهای کوچک زنگ زده” است. چرا از “پزشکان” در “دایره مینا” محرقی چیزی (که توسط غلامحسین آل سعیدی نوشته شده است) چیزی نمی بینیم. یا پزشکان و مهندسان بیکار.

با تشکر از عصر ارتباطات و فناوری اطلاعات ، دیدگاه ما به کلیشه تبدیل شده است. نویسنده یا کارگردان دیگری برای شناسایی آنها نیازی به حضور در جلسات عمومی ندارد. به روشی ساده تر وارد می شود ، همان رسانه (فیلم + کتاب + مطبوعات + تلویزیون) و شبکه های اجتماعی. او درمورد آنچه می بیند صحبت نمی کند ، بلکه چیزی است که در رسانه های اجتماعی شنیده یا آن را در مطبوعات می خواند. به عنوان مثال ، وی درباره ساخت برج در جایی و ایجاد زنجیره ای درباره آن می خواند. اما این فقط مربوط به کارگردانان و بازیگران نیست. درعوض ، همه ما در وضعیت مشابهی قرار داریم. چشم انداز ما نسبت به جامعه غیر واقعی و مغرضانه شده است. مثال:

1. در رسانه های اجتماعی ، آنچه تبلیغ می شود در صدر است: مطلبی که لایک و اظهار نظر بیشتری دارد. یعنی اگر پنج درصد از مردم کلیپ (با هر محتوا ، سازنده یا مخرب) می دیدند ، احتمالاً بعد از مدتی 90 درصد از جامعه را می دیدند. این بدان معناست که همین پنج درصد توانست تقریباً بر کل جامعه تأثیر بگذارد. و به همه سلیقه خود بدهید. این پنج درصد معمولاً به عنوان “فرزندان” طبقه بندی می شوند و در استفاده از فناوری مهارت بیشتری دارند. در نتیجه ، جامعه به عنوان یک کل می تواند موضوعات مختلف را از دیدگاه خود در نظر بگیرد. یک اثر را می توان در انتخابات ریاست جمهوری اخیر و تفاوت آنها با دوره های قبل مشاهده کرد. در جامعه سنتی ایران ، بزرگان نیروی مؤثرتری داشتند. در مناطق کمتر توسعه یافته ایران ، شیوخ و بزرگان هنوز مورد توجه زیادی قرار گرفته اند. اما در مدل جدید ، جوانترها فقط به دلیل اینکه از نظر فن آوری تر هستند جایگزین می شوند. علاوه بر تجربه تخریب سالمندان در اینجا ، به نظر من بزرگترین مشکل “هیجان” است که در سالمندان وجود ندارد و در جوانی فراوان است. در عین حال ، نگاهی اجمالی به همه جنبه های زندگی می کند. از نظر مصرف کننده ، به عنوان مثال ، وقتی صحبت از “اتومبیل” می شود ، ما می توانیم تمام مدل هایی را که شرکت های خارجی با مشخصات خود تهیه می کنند ، لیست کنیم ، اما ما از درک موضوعات اساسی تر مانند “حقوق و وظایف شهروندان و دولت” کاملاً آگاه نیستیم. یا وقتی برای کار به جایی می رویم ، حقوقی را کشف می کنیم که طبق قانون کار باید از صاحب مشاغل مطالبه کنیم. و چهل سال بعد ، خواهیم دید که بسیاری از افراد در دهه 1970 هنوز کار می کنند زیرا بیمه ندارند. آیا واقعاً مهم است که سال آینده چه تلفن و تبلت اپل را به بازار عرضه کنید؟ زندگی ما بی ارزش است تا زمانی که ما بنشینیم و ببینیم چه خدماتی جدید می خواهند به ما بفروشند. فقط به این دلیل که “نسل زید” مشتاق دیدن این مواد و این مواد در چشم ماست.

2. وقتی بین هزار نظر معمولی اظهار نظر ناعادلانه وجود دارد ، می تواند موضع نویسنده را نسبت به جامعه کاملاً انکار کند. ایجاد اعتماد بین دو نفر دشوار است ، اما شکستن آن آسان است. در یک الگوی سنتی جامعه ، دو نفر هشتاد سال با هم دوست بوده اند و رابطه آنها که مبتنی بر اعتماد متقابل است بسیار سازنده و سودمند است. این هزینه های نسل های آینده را پرداخت می کند. اما اگر این دو در رسانه های اجتماعی دوست بودند ، به این سطح از ساخت نمی رسیدند. نکته تاسف آور این است که بیشتر دوستی ها مجازی سازی هستند. در عین حال ، تأثیر اظهار نظر منفی باعث می شود که دیگران را در فضای واقعی هشدار دهیم تا حداقل بتوانیم عزت نفس خود را حفظ کنیم.

3. این واقعیت که می بینیم بیشتر شخصیت های فیلم ها به هم شبیه هستند به دلیل گسترش رسانه با کمک سن ارتباطات است. بسیاری از مردم می دانند که تنها ایده آنها در مورد یک طبقه آسیب پذیر ، همان کودکانی هستند که در چهارراه (یکی از موضوعات مورد علاقه بسیاری از کارگردانان) گل می فروشند. سرانجام ، آنها احتمالاً “ایدئولوژی را با دانش شهری کم” که در فیلم های فاهروگی تماشا کرده اند اشتباه می گیرند و “لاف” می کنند. آنچه من می گویم “لاف” تأثیر این داستان از مثنوی است:

روزی غنایم یک زن را انتخاب می کند و با لواط خود کار می کند. در میان ، خنجری را می بیند که به کنارش گره خورده است. این چیست موژانات می گوید: “اگر کسی به من ناپاک نگاه کند ، شکم آنها را باز خواهم کرد.” لوتی در حالی که مشغول کار بود گفت: “خدا را شکر که من به تو نگاه نمی کنم.”

از آنجا که او مرد نیست ، فایده خنجرها چیست؟

ارثی از علی ذوالفقار / بازوی شیر خدا بگیرید

اگر تصویر زشت عیسی / لب و دندان او را به خاطر دارید

کشتی سازی از توزیع و باز است / هیچ کس ملوان کشتی نیست

بت را می شکنم ، ابراهیم ، بت خود را می کشم

اگر دلیلی برای شما وجود دارد ، از فعل فعل / تیغ استفاده کنید

4- تخریب اماکن مقدس

چرا اکثر مردم قسم می خورند که در اینستاگرام در زندگی واقعی مودبانه به نظر می رسند؟ یکی از عوامل این است که فحش دادن در اینستاگرام برای هیچ کس هزینه ای ندارد. آخرین موردی که برای او اتفاق می افتد مسدود کردن یا حتی حذف یک حساب کاربری و ایجاد حساب کاربری جدید است. اما در زندگی عادی اینگونه نیست. اما به نظر می رسد یک عامل دیگر وجود دارد. تماس چشمی یکی از مهمترین بخش های ارتباطی بین دو نفر است. در اصل ، دو نفر وقتی که قبلاً با چشمانشان تماس گرفته بودند عاشق می شوند. منابع می توانند طیف گسترده ای از احساسات را منتقل کنند. بخش اعظم دانش ما از یک شخص از طریق چشمان او به ما منتقل می شود ، نه از طریق کلماتی که او می نویسد یا می نویسد. همانطور که این گفته می رود ، چشمه ها هرگز دروغ نمی گویند. العین مقدمه ای برای دانش ما در مورد جامعه و اطرافیان است. علاوه بر این ، زبان بدن در انتقال پیام نیز نقش مهمی دارد.

در مقطعی تصمیم گرفتم آنرا به صورت معکوس مبادله کنم و مکانیسم میتناش ، فرید شناک ، یک فاز طبیعی توافقنامه توسعه دارد. و فرد در ازای سهولت خود ، Mawared ، تصمیم تصمیم میرد را گرفته است. ارتباط ارتباطات ارتباط برقرار ارتباط ارتباط برقرار ارتباط ارتباط برقرار ارتباط ارتباط با ما ارتباط برقرار می کند تا به این ترتیب که به آن علاقه مندید تا به به سمت بهشت ​​برسد ، از آنجا که با آن ارتباط برقرار کرده یا از آن رشد کرده است ، دارای حضور انسانی است. در مورد شبکه اجتماعی ، از آن برای پیوند دادن شکل نام استفاده می شود. در صورت وقت من ، به عنوان یک گروه ، من یددار رهناه نادرند چ اشیود را ممنوع کردم. از خواب بیدار و شرور جوون. وزن و وزن کافی است. این دانشگاه بین مرزهای خود واقع شده است ، این مکان محبوب ترین محل مراقبت است. در مورد فضای استعاره ای. علاوه بر این ، این امکان وجود دارد که تابوشکن در دانشگاه میوشود واقع شود ، همانطور که بین رافان که توسط دانشگاه درکه سینتی ممنوع شده است ، نابودی فرزندخواندگی میشود را منتشر کرد. به عنوان مثال ، ما از فخخوردن در اینستاگرام نشنیده ایم ، با Nujwangha ، Geda Meccanum. از طرف دیگر ، حفظ عزت نفس با نظر یک انسان ، درجه اول علاقه ، تصمیم ارد و دیکته کردن تصویر من به عنوان تشخیص داد و دژ عزت نفس یا خراشیدن آن ، خانه مشهود با امکان افزایش پیوند سارق برای جلوگیری از میکاند.

Bazirri Kah Bishter Dar Neqshikan Mankan and Mudal Al Tablaghati Bray Kate and Shalwar Zahir Mayshud، Dar al-Durham Durhami. آنها حلقه دانش فیلم از میاندند هستند و حتی نقش تقلید از حرکات ظاهری را دارند. بنابراین ، نظر شما در مورد آن ، کاراشان Numaydid ، و همچنین نفع Nimkikand چیست. ببینید که جایی که او علاقه مند به فیلمی است که من برای خواهرش میشوود گریه می کنم ، تأثیر کاترین در کتاب ، کارارداردان خواننده ، است. کتاب مکتوانیم چه زمانی می نویسد ، کتاب تأثیر دار زنداغ کجاست ، من آن را ندیدم ، به نظر این که کتاب کاروان Khvandeh Bashim Ta Az پس از نامیان کجاست. در خندان ، قرآن کریم ، مثنوی ، سلطانا ، ساعی ، اثر روایت ، آن را نمی دانستم و آخرین راز همانی هاستم ، مانند گذشته ، پایان دوستانه ای بود با خانه ای از شعر ، و او آن را به عنوان یک معتاد پشتیبانی خرید. به نظرم یک دلیل مهم این اتفاق، لااقل نه تنها دلیل، همین گسترش ارتباطات است که تا حد زیادی معلول شبکه‌های اجتماعی است. در این محیط، ما ناخواسته تمایل به «نشان دادن» خودمان پیدا می‌کنیم. یک بازیگر را می‌بینیم که با افتخار از دو مدرک لیسانس خود صحبت می‌کند، و آخر سر مشخص می‌شود که همان هم جعلی است. و همینطور یک نماینده مجلس و مسئولان دیگر با مدرک دکترای تقلبی.

در شبکه‌های اجتماعی، وقتی حرفی از یک متخصص می‌شنویم، سبقه آن حرف برای ما پنهان است. و اینکه چه اندیشه‌ای پشت آن حرف هست. یک پزشک می‌گوید دستهایتان را مرتب بشویید، ولی عمق تئوری که پشت این حرف خوابیده است برای ما مشخص نیست. همینجاست که ما هم به سادگی می‌توانیم تبدیل به یک متخصص شویم. برای نمایش دادن خودمان چه چیزی کم داریم؟ هیچ چیز. مثلا یک سلبریتی را می‌بینیم که داروی کرونا تجویز می‌کنند، انگار آن کسی که هفت سال درس خوانده و پزشک شده، زحمت بیخودی کشیده است. شخص دیگری را می‌بینیم که با درست کردن یک دابسمش بی‌معنی، معروف می‌شود. پس من چرا زحمت تلاش بیشتر بکشم وقتی به همین سادگی می‌شود معروف شد، تبلیغ گذاشت و سایت شرط‌بندی راه انداخت. یا یک طنزنویس روزنامه قانون که برخلاف گذشته‌اش، دیگر به خود زحمت درست کردن طنزهای بامعنا نمی‌دهد و اخیرا کار دیگری جز مسخره کردن رائفی‌پور ندارد. و با همین تمسخر، می‌تواند از تبلیغات درآمد کسب کند. یا اشخاص دیگری که در گذشته محتوای خوبی در اینستاگرام و تلگرام تولید می‌کردند و الان آنها هم به موج «سطحی‌نگری» هر چه بیشتر برای همراهی با مردم پیوسته‌اند.

همین بازیگر گفته‌شده که متود استانیسلاوسکی را بلد است، در نظر بگیرید. او طبیعتا می‌خواهد دیده شود. چون یک هنرمند نیاز دارد که از سوی مردم دیده شود و پذیرفته شود، و این هم هیچ اشکالی ندارد. اما وقتی در شبکه‌های اجتماعی، با انبوهی از بازیگران تقلبی مواجه می‌شود، که فقط به پوسته بازیگری رسیده‌اند نه به عمق و ریشه آن، او هم به همان پوسته اکتفا می‌کند. اگر برحسب قضا، قیافه و اندام خوبی داشته باشد که دیده می‌شود. وگرنه باید به فکر عوض کردن شغل باشد. یا اینکه بنشیند تا مگر روزی نوبت او شود.

جهت دیدن مقالات بیشتردر مجموعه مطالب عمومی کلیک کنید 


منبع خبر: عصر اطلاعات و برخی سؤالات (2)

مسوولیت کلیه محتوای سایت بر عهده منابع اصلی بوده و بانک مشاغل اینفوجاب هیچ مسوولیتی در قبال محتوا ندارد.

دکمه بازگشت به بالا