فیلم و هنر

۱۳ انیمیشن موفق که توسط دیزنی یا پیکسار ساخته نشده‌اند


پیکسار و دیزنی مدتی است که بر چشم انداز انیمیشن تسلط کامل داشته‌اند. از زمانی که اولین جایزه اسکار برای بهترین انیمیشن بلند در سال ۲۰۰۲ اعطا شد، ۱۴ نفر از برندگان این بخش از یکی از این دو استودیو بوده‌اند. اما تنوع در دنیای انیمیشن بسیار بیشتر از دنیای دیزنی و البته پیکسار است. در حالی که پیکسار و دیزنی تمایل دارند سهم عمده‌ای از تحسین، شهرت و بازگشت باکس آفیس را به خانه ببرند، تعدادی استودیو انیمیشن در سرتاسر جهان هستند که فیلم‌هایی به همان اندازه خوب (اگر نگوییم بهتر) را تولید می‌کنند. این شرکت‌ها ممکن است به اندازه پیکسار و یا دیزنی مشهور نباشند، اما با این وجود در حال توسعه آثاری واقعاً قابل توجه و خلاقانه هستند. با داستان‌های جذاب، سبک هنری با جزئیات فوق‌العاده، و اغلب طنین احساسی عمیق، ویژگی‌های انیمیشن امروزی غنا و تنوع زیادی دارد که احتمالاً حتی پرشورترین فیلم‌بازان را هم شگفت‌زده می‌کند.

«Tito and the Birds»

«Tito and the Birds» فیلمی برزیلی به کارگردانی گابریل بیتار، آندره کاتتو و گوستاوو اشتاینبرگ، درواقع ترس و اضطراب را به عنوان یک ویروس واقعی نشان می‌دهد. به لطف ترس افکنی و فاجعه سازی مداوم در رسانه‌های خبری، یک اپیدمی ترس بر مردم برزیل غلبه می‌کند و آنها را به حباب‌های بی پناه تبدیل می‌کند. تمثیل این داستان کمی آشکار است، اما کاملاً مؤثر است. با این حال، بزرگترین نقطه فروش انیمیشن «Tito and the Birds» سبک هنری منحصر به‌ فرد آن است که به کمک برخی انیمیشن‌های دیجیتال پس‌زمینه‌های نقاشی شده ظریف و دقیق را با شخصیت‌های خام‌تر و ساده‌تر ترکیب می‌کند. این روند تأثیری دارد که به وضوح زیبایی بی دردسر جهان اطراف ما را با دیدگاه پیچیده‌تر و معیوب‌تر فیلم از انسانیت در کنار هم قرار می‌دهد. فیلم‌های انیمیشنی زیادی وجود دارند که از سبک‌های هنری مشابه (اگر نگوییم یکسان) استفاده می‌کنند. از سوی دیگر، انیمیشن «Tito and the Birds» به هیچ چیز دیگری شبیه نبوده و سبکش تقریبا نفس‌گیر است.

«The Iron Giant»

وین دیزل با نقش آفرینی شخصیت هایی با دیالوگ بسیار کم، تاثیرگذارترین کار خود را انجام می دهد و انیمیشن «The Iron Giant» بهترین نمایشگر اوست. این فیلم داستان یک شهر کوچک آمریکایی در دوران جنگ سرد را روایت می‌کند که در آن پسر جوانی با یک ربات مرموز دوست می‌شود و بلافاصله توجه مقامات دولتی پارانوئید را به خود جلب می‌کند که به دنبال نابودی آن هستند. انیمیشن «The Iron Giant» شباهت بزرگی به «ET: The Extraterrestrial» دارد. اگرچه انیمیشن «The Iron Giant» بر اساس رمان «مرد آهنی» نوشته تد هیوز در سال ۱۹۶۸ ساخته شده است، اما بسیاری از تأثیرات احساسی آن ناشی از لحظات و روابطی بوده که بازتاب موفقیت اسپیلبرگ در سال ۱۹۸۱ است. پیوند بین پسر و رباتش به‌صورت غیرقابل انکاری احساسی بوده، و اگر بخواهید از مردم، به خصوص مردان، که در دهه ۹۰ بزرگ شده‌اند نظرسنجی کنید، احتمالاً از «The Iron Giant» به عنوان یکی از فیلم هایی یاد می‌شود که تأثیر احساسی زیادی گذاشته است. انیمیشن «The Iron Giant» اولین کارگردانی برد برد را نیز رقم زد که در ادامه برخی از بهترین فیلم‌های پیکسار در چند دهه گذشته را ساخت.

«Fantastic Mr. Fox»

وس اندرسون هر قاب از فیلم‌هایش را با جزئیات کوچک عجیب و غریب پر می‌کند که به معادل سینمایی «bric-a-brac» یا خرت و پرت سینمایی منجر می‌شود. این فقط تنها چیز عجیب و غریب نیست بلکه این چیزی است که اندرسون به خاطر آن مشهور شده است. اندرسون با انیمیشن «Fantastic Mr. Fox» سبک خاص و متمایز خود را از این هم فراتر برد و از کتاب رولد دال درباره خانواده‌ای روباه اقتباس کرد که با استفاده از انیمیشن‌های استاپ موشن عجیب، اما جذاب، از سه کشاورز نفرت‌انگیز سرقت می‌کنند. هر یک از عروسک‌های حیوانی در انیمیشن «Fantastic Mr. Fox» به طرز باورنکردنی رسا هستند، حرکات جزئی آنها عجیب و غریب اما در عین حال منحصر به فرد و به نوعی انسانی است. حتی نحوه حرکت دست همه آنها کمی متفاوت بوده. برای توصیف بهتر این «تفاوت» پسر فاکس و اینکه چگونه خز بدن آنها به آرامی در نسیم حرکت می‌کند اشاره می‌کنیم. تازه این موضوع تنها یکی از نشانه های بصری بسیار دقیقی بوده که نشان دهنده روند طراحی و تولید سبک وس اندرسون است.

«Shrek»

انیمیشن «Shrek» به‌ عنوان تقلیدی از افسانه‌های کلاسیک، دائماً مورد هدف قرار می‌گیرد. این اثر مملو از ارجاعات و تشبیه‌های زیادی است که در طول تماشای آن، همواره موارد جدیدی نیز پیدا خواهید کرد. با این حال، جالب اینجاست که انیمیشن «Shrek» به همان اندازه که افسانه‌های دیگر را مسخره می‌کند، خود درحال ساخت افسانه‌ای جدید و زیباست. هنگامی که شرک در تلاش برای متقاعد کردن یک نجیب زاده برای نجات باتلاقش، برای نجات یک شاهزاده خانم دست به کار می‌شود، با فیونا، زنی زیبا با نفرینی شرم آور آشنا می‎‌شود. داستان فیونا از این قرار است که وی هر شب، به یک غول تبدیل می‌شود. عاشقانه آنها به طور قانونی شیرین است، تعداد شگفت انگیزی از جوک ها رخ می دهد، و ادی مورفی استعداد خود را به عنوان یک صداپیشه درجه یک ثابت می‌کند. حضار موافقت کردند که «شرک» در نهایت یک فرنچایز کامل را ایجاد کرد و جذابیت‌های آن درواقع اولین جایزه اسکار بهترین انیمیشن بلند را برای آن به ارمغان آورد.

«Persepolis»

«تخت جمشید» بر اساس یک رمان گرافیکی، داستان یک زن جوان را روایت می‌کند که در بحبوحه انقلاب ۱۹۷۹ ایران به بلوغ می‌رسد، انقلابی که باعث شد کشور نفوذ غرب را رد کند. بنابراین، احتمالاً نیازی به گفتن نیست که این یک فیلم دیزنی نیست. مرجان از محدودیت‌های جدید در زندگی‌اش ایراد می‌گیرد، مخفیانه به موسیقی پانک راک آمریکایی گوش می‌دهد و لباس‌های نامتعارف می‌پوشد. در نهایت، والدین او شروع به ترس از امنیت او می‌کنند و او را به مدرسه‌ای در فرانسه می‌فرستند، اما این فقط مجموعه جدیدی از مشکلات را ایجاد می‌کند. وقتی مرجانه به ایران بر می‌گردد، دیگر با قوانین جدید مملکت جا نمی‌افتد. در ایران، خانواده مرجان او را خارجی و خطرناک می‌بینند. او برای ایران بیش از حد اروپایی است و از آن طرف برای اروپا بیش از حد ایرانی است. «تخت جمشید» به عنوان داستانی از شورش، هویت و فقدان فرهنگی، فضایی را برای صدایی جدید و کاملاً جذاب در فیلم ایجاد می‌کند.

«The Secret of Kells»

انیمیشن «The Secret of Kells» مجموعه‌ای از فیلم‌ها را شروع کرد که انیمیشن ایرلندی را روی نقشه نشان می‌داد که دلیل خوبی هم داشت. تک تک فریم‌های این فیلم فوق‌العاده هستند. با الهام از کتاب کلز، یک دست‌نوشته روشن از دهه ۸۰۰، سبک‌سازی شده طبیعت شخصیت‌های فیلم و محیط اطراف آن‌ها باعث می‌شود که این احساس به وجود بیاید که گویی برگرفته از بهترین هنر کلیسایی از اوایل قرون وسطی است. «The Secret of Kells» مضامین مربوط به کاتولیک اولیه را با اساطیر سلتیک ترکیب می کند تا داستان پسر جوانی را که در یک صومعه ایرلندی آموزش می بیند و در جنگل با پری به نام آیسلینگ روبرو می‌شود، بیان کند. این داستان به همان اندازه که هوشمندانه زیباست، فیلمسازانش را که از آن زمان به ساخت دو انیمیشن موفق دیگر («آواز دریا» در سال ۲۰۱۴ و «گرگ‌روها» ادامه دادند) برای فرهنگ ایرلند به اندازه هایائو میازاکی در ژاپن اهمیت دارد.

«Megamind»

«Megamind» داستان رستگاری ابرشرور است که ما شایسته دیدن آن هستیم و تنها به همین دلیل است که باید در این فهرست جای بگیرد. انیمیشن «Megamind» با صداپیشگی ویل فرل دشمن همیشگی مترومن با صداپیشگی برد پیت، ناجی متروسیتی است. از زمانی که آنها در دوران نوزادی از سیاره‌های خود به زمین فرستاده شدند، مترومن پسر طلایی است که همه چیز را در اختیار او قرار داده‌اند، در حالی که مگامایند مردی است که به معنای واقعی کلمه به عنوان یک مغز متفکر جنایتکار بزرگ شده است. مگامایند که اکنون بالغ شده است، داستان خود را از طریق درگیری با مترومن تعریف می کند. وقتی مگامایند مترومن را شکست می‌دهد، خود را بی‌هدف می‌بیند. او شروع به آموزش یک ابرقهرمان جدید برای مبارزه با او می‌کند و به طور تصادفی یک ابرشرور جدید ایجاد می‌کند و مگامایند را به انجام کاری غیرقابل تصور سوق می‌دهد، یعنی نجات خود مترو سیتی. انیمیشن «Megamind» یک روایت آشکار از «سوپرمن» است، اما کار فوق‌العاده‌ای را در بررسی روان یک شخصیت شرور کتاب‌های مصور کلیشه‌ای انجام می‌دهد و مسیری باورپذیری از آدم بد به قهرمان پیدا می‌کند. «مگامایند» خنده‌دار، هوشمندانه و حاوی پندی پنهان است.

«Your Name»

«Your Name» یک انیمیشن درام درباره دو غریبه است که گاهی در بدن یکدیگر بیدار می‌شوند. انیمیشن «Your Name» چیزیست که به‌عنوان یک کمدی نوجوانانه آغاز می‌شود، اما سپس ابعاد جدیدی به خود می‌گیرد، زیرا این دو زمان بیشتری را در دنیای یکدیگر سپری می‌کنند و در حالی که تلاش می‌کنند بفهمند چه اتفاقی برایشان می‌افتد، یک پیوند عاشقانه ایجاد می‌کنند. به طور مرموزی، پسر و دختر قادر به برقراری ارتباط با یکدیگر نیستند، و همانطور که داستان «Your Name» ادامه می‌یابد، مشخص می‌شود که چیزی بیش از تعویض بدن در بازی وجود دارد. «Your Name» توانسته است با ظرافت هر دو عنصر سبک‌تر و دراماتیک تر طرح خود را متعادل کند، در مواقعی احمقانه و در مواقع دیگر کاملاً دلخراش است. این به طرز پیچیده ای طرح ریزی شده است، انیمیشن فوق‌العاده‌ای دارد و روایت پیچیده خود را بدون دردسر به کار می گیرد. در «اسم تو» اتفاقات زیادی می گذرد، اما هرگز یک کار طاقت فرسا نیست. در هر صورت، فقط با تماشای مجدد، پاداش بیشتری می‌گیرد.

«How to Train Your Dragon»

انیمیشن «How to Train Your Dragon» به‌طور شجاعانه‌ای به این سوال می‌پردازد «که چه می‌شد اگر وایکینگ‌ها با اژدها ها می‌جنگیدند؟» انیمیشن «How to Train Your Dragon» که در قسمتی از اسکاندیناوی اتفاق می‌افتد، بر یک روستای جزیره‌ای ساده متمرکز است که توسط اژدهاها محاصره شده است، اژدهاهایی که دام‌ها را می‌دزدند، خانه‌ها را آتش می‌زنند و کلی مزاحمت ایجاد می‌کنند. به همین دلیل، فرهنگ دهکده حول محور مبارزه با اژدها می‌چرخد ​​و ذخیره اجتماعی بزرگی در ارتباط با جنگجویان قوی وجود دارد. این برای هیکاپ با بازی «جی باروشل» که شما ممکن است آن را به عنوان یک فرد غیرمبارز توصیف کنید، مایه تاسف است. اما زمانی که او با یک اژدهای زخمی رابطه‌ای بعید برقرار می‌کند، هیکاپ متوجه می‌شود که ممکن است این موجودات در تمام مدت مورد سوء تفاهم قرار گرفته باشند و پویایی بین انسان و اژدها را برای همیشه تغییر دهد. انیمیشن «How to Train Your Dragon» دارای صداپیشگی خلاقانه و درجه یک از بازیگران متشکلش است که همه آنها کاملاً متعهد به طنز عجیب و غریبی هستند که فیلم را به طوری غیر معمول دوست‌داشتنی می‌کند.

«The Breadwinner»

به نظر می رسد که فروش یک فیلم انیمیشنی درباره زندگی به عنوان یک دختر جوان در افغانستان تحت حاکمیت طالبان سخت باشد. اما این تنها در صورتی است که تیم پشت انیمیشن «The Breadwinner» را دست کم بگیرید. پروانا یک دختر جوان خوش ذوق است که با خانواده‌اش در کابل زندگی می‌کند و می‌بیند که دنیای او به دلیل دستورها محدود کننده طالبان در زمانی که باید در حال گسترش باشد کوچکتر می‌شود. هنگامی که پدر پروانا دستگیر می‌شود، خانواده او تنها منبع درآمد خود را از دست می‌دهند. وی تصمیم می‌گیرد موهای خود را کوتاه کند و به عنوان یک پسر ظاهر شود تا دسترسی بیشتری به خیابان‌های کابل داشته باشد و بتواند زندگی مادر و خواهر و برادرش را تامین کند. پروانا با فرار از کنترل تقریباً کامل طالبان بر زنان و دختران در مکان‌های عمومی، آزادی را در زندگی جدید خود به عنوان یک پسر پیدا می‌کند. با این حال، او همچنین با خطراتی فراتر از حدس و گمان خود روبرو می‌شود، زیرا او قصد دارد پدرش را از زندان نجات دهد. انیمیشن «The Breadwinner» که اثری احساسی است، داستان تکان دهنده‌ای از استقامت در برابر غم، سختی و ظلم را روایت می‌کند.

«Coraline»

نیل گیمن به خاطر داستان‌های تخیلی تیره و تاریک خود شناخته شده است و رمان کودکان او «Coraline» به خوبی نقاط قوت او را برجسته می‌کند. همینطور اقتباس سینمایی آن، که داستان گیمن را در دستان هنری چشم‌نوازی قرار می‌دهد، کسی که حساسیت‌های تیم برتون‌ مانند خود را به منبع اصلی می‌آورد و منجر به یک فیلم انیمیشنی بسیار ناراحت‌کننده می‌شود. کورالین دختری جوان و پرخاشگر است که با پدر و مادرش به خانه جدیدی نقل مکان می‌کند و این درحالیست که به نظر می‌رسد والدین وی هرگز برای او وقت ندارند. کورالین در حین کاوش در خانه جدیدش، یک تونل مخفی پیدا می‌کند که به نوعی دنیای عجیب و غریب منتهی می‌شود، با مجموعه‌ای از والدین که به نظر می‌رسد کاری جز دلسوزی به او ندارند. در حالی که کورالین در ابتدا از توجه بیش از حد آنها لذت می‌برد، او شروع به درک این موضوع می‌کند که در مورد والدین دنیای دیگر او چیزی ناخوشایند وجود دارد (ممکن است ربطی به این واقعیت داشته باشد که آنها می خواهند چشمان کورالین را بدزدند). انیمیشن «Coraline» یک ماجراجویی بسیار خلاقانه با ته مایه‌های بسیار ترسناک، موهبتی الهی برای بچه‌های کوچک عجیب و غریب (و بزرگسالانی که در آنها رشد می‌کنند) است.

«Anastasia»

قبل از اینکه دیزنی کاتالوگ فاکس را بخرد، انیمیشن Anastasia» یکی از بزرگترین انیمیشن های دهه ۹۰ بود که به هیچ وجه به دیزنی متصل نبود. انیمیشن Anastasia» داستان یتیمی به نام آنیا را دنبال می‌کند که توسط مردان کلاهبردار آموزش داده می‌شود تا خود را به عنوان شاهزاده بزرگ یعنی آناستازیا معرفی کند، اما متوجه می‌شود که وی در واقع درگیر معامله‌ای واقعی شده است. این فیلم به تنهایی مسئول معرفی و پرورش جذابیت مادام العمر تاریخ سلطنت طلب روسیه در نسلی از دختران جوان دهه ۹۰ میلادی است. مگ رایان و جان کیوزک هر دو شخصیت زیادی را به نقش‌های خود می‌آورند و همچنین، ترکیب عاشقانه بین آنها بسیار جذاب و دوست داشتنی است. کریستوفر لوید نیز در نقش راسپوتین با آهنگ «In the Dark of the Night» یک آهنگ بی‌نظیر را خلق می‌کند. در حالی که ما در مورد راسپوتین صحبت می کنیم، انیمیشن «Anastasia» هم ترسی ندارد که کمی وحشتناک شود جلوه شود.

«Spirited Away»

یکی از تحسین‌ شده‌ترین آثار هایائو میازاکی انیمیشن «Spirite Away» بوده که یک ماجراجویی جادویی سرشار از خلاقیت است. هنگامی که یک دختر جوان و والدینش به طور تصادفی در قلمرو ارواح سرگردان می‌شوند، طی اتفاق ناخوش‌آیندی، والدین دختر به خوک تبدیل می‌شوند و کودک وظیفه دارد آنها را نجات دهد. او تنها در دنیایی عجیب و غریب و ناآشنا، ذخایر پنهانی از قدرت و نبوغ و تعداد زیادی موجودات عجیب و غریب را پیدا می‌کند. حجم انبوه تخیل نمایش داده شده در این داستان خیره کننده است. همانطور که قهرمان جوان انیمیشن «Spirite Away» جامعه پیچیده روح را کاوش می‌کند، تصور اینکه یک نفر همه اینها را حتی در خواب دیده باشد هم بسیار طاقت فرسا است. میازاکی در این اثر عناصر مذهب شینتو را با فرهنگ مدرن و سنتی ژاپن و همچنین نقد حرص و آز سرمایه داری و بی توجهی به محیط زیست را ترکیب می‌کند. اگر فکر می‌کردید که انیمیشن‌های کودکانه به سمت سادگی گرایش دارند، «Spirited Away» نظر شما را قطعا عوض خواهد کرد. این داستان مملو از استعاره‌ها و معانی عمیق‌تر است و با تمام عشق و تفکری که میازاکی در آن ریخته است حتما از این انیمیشن لذت خواهید برد.

دکمه بازگشت به بالا