منظور از بهای خواسته چیست

منظور از بهای خواسته چیست

بهای خواسته، ارزش مالی یا ریالی موضوع دعوایی است که خواهان در دادخواست خود مطالبه می کند. این مبلغ نه تنها در محاسبه هزینه های دادرسی نقش دارد، بلکه در تعیین صلاحیت دادگاه و امکان تجدیدنظرخواهی از رأی صادره نیز اثرگذار است. آگاهی دقیق از چگونگی تعیین و آثار آن، برای هر فردی که قصد طرح دعوای مالی را دارد، حیاتی است.

در نظام حقوقی ایران، مفهوم بهای خواسته از ارکان بنیادین و سرنوشت ساز در دعاوی مالی یا قابل ارزیابی به پول محسوب می شود. این مفهوم، گرچه در نگاه اول ممکن است ساده به نظر برسد، اما پیچیدگی ها و ظرایف خاص خود را دارد که عدم شناخت صحیح آن ها می تواند به تضییع حقوق و تحمیل هزینه های گزاف منجر شود. از جمله مهم ترین مواردی که بهای خواسته بر آن ها تأثیر می گذارد، می توان به میزان هزینه دادرسی، تعیین صلاحیت مرجع قضایی (مانند شورای حل اختلاف یا دادگاه عمومی) و همچنین حق تجدیدنظرخواهی از رأی صادره اشاره کرد. قانون گذار در مواد ۵۱، ۶۱، ۶۲ و ۶۳ قانون آیین دادرسی مدنی به تفصیل به این موضوع پرداخته و قواعد مربوط به آن را تبیین کرده است. درک جامع این مواد و پیامدهای حقوقی آن ها، برای تمامی دست اندرکاران امر قضا، از شهروندان عادی و خواهان ها گرفته تا وکلا و کارشناسان حقوقی، ضروری است.

بهای خواسته به زبان ساده: تعریف و کلیات حقوقی

برای ورود به عرصه دادرسی حقوقی، تنظیم و تقدیم دادخواست به مرجع صالح، قدم نخست و اساسی است. دادخواست، سندی رسمی است که در آن خواهان، درخواست ها و ادعاهای خود را در قالب «خواسته» از دادگاه مطالبه می کند. در دعاوی مالی و آن دسته از دعاوی که ماهیت غیرمالی دارند اما می توان ارزش ریالی برای آن ها قائل شد، «بهای خواسته» نیز باید در دادخواست قید گردد. این بها، در واقع، ارزش اقتصادی یا پولی است که خواهان برای آنچه مطالبه می کند، در دادخواست خود مشخص می نماید.

بند ۳ ماده ۵۱ قانون آیین دادرسی مدنی، صراحتاً یکی از الزامات دادخواست را «تعیین خواسته و بهای آن» می داند، مگر آنکه تعیین بها ممکن نباشد یا خواسته ذاتاً مالی نباشد. این عبارت نشان می دهد که بهای خواسته یک عنصر کلیدی در دعاوی مالی است. برای مثال، اگر موضوع دعوا مطالبه یک سفته به مبلغ ۱۰۰ میلیون تومان باشد، این ۱۰۰ میلیون تومان بهای خواسته محسوب می شود. در مقابل، دعاوی غیرمالی مانند حضانت فرزند یا طلاق توافقی، نیازی به تعیین بهای خواسته ندارند زیرا موضوع آن ها قابل ارزیابی پولی نیست.

موارد الزامی تعیین بها و استثنائات آن

تعیین بهای خواسته صرفاً در دعاوی مالی یا دعاوی ای که قابلیت تقویم به پول را دارند، الزامی است. این بدان معناست که هرگاه دعوایی مستقیماً به مطالبه وجه نقد، مال منقول یا غیرمنقول (که ارزش مالی دارد) یا جبران خسارت مالی مرتبط باشد، خواهان مکلف است بهای خواسته را در دادخواست خود درج کند. هدف اصلی از این الزام، روشن شدن میزان مطالبه خواهان و ایجاد مبنایی برای محاسبات بعدی قضایی است.

با این حال، قانون گذار استثنائاتی را نیز در نظر گرفته است:

  • اگر خواسته ذاتاً مالی نباشد، مانند دعاوی مربوط به نسب، زوجیت، ولایت، قیمومت یا حضانت فرزند، نیازی به تعیین بهای خواسته نیست. در این موارد، ارزش معنوی موضوع دعوا مورد توجه است.
  • اگرچه خواسته مالی است، اما به دلیل ماهیت آن، تعیین بهای خواسته در زمان تقدیم دادخواست امکان پذیر نباشد، مانند برخی دعاوی مربوط به ابطال اسناد تجاری که مبلغ دقیق ضرر و زیان در ابتدا معلوم نیست.

در چنین مواردی، خواهان می تواند بدون تعیین بهای خواسته، دعوای خود را مطرح کند و دادگاه در صورت لزوم و در مراحل بعدی رسیدگی، نسبت به تعیین ارزش آن (مثلاً با ارجاع به کارشناس) اقدام خواهد کرد.

بهای خواسته، همان ارزشی است که خواهان برای خواسته خود تعیین می کند و آن را در ستون مربوطه در فرم دادخواست وارد می نماید. این مفهوم در کنار تعیین نوع خواسته، نقش کلیدی در محاسبه هزینه دادرسی، تشخیص صلاحیت مرجع رسیدگی کننده و حتی قابلیت تجدیدنظر از رأی صادره دارد.

اهمیت دقت در تعیین بهای خواسته

دقت در تعیین بهای خواسته از اهمیت بالایی برخوردار است، زیرا اشتباه در این مرحله می تواند پیامدهای جدی برای خواهان به دنبال داشته باشد. تعیین بهای خواسته کمتر از واقعیت (که گاهی برای پرداخت هزینه دادرسی کمتر صورت می گیرد)، ممکن است منجر به از دست رفتن حق تجدیدنظرخواهی یا فرجام خواهی شود، چرا که سقف های مالی مشخصی برای این حقوق اعتراض پیش بینی شده است. همچنین، ممکن است پرونده به شوراهای حل اختلاف ارجاع شود، در حالی که خواهان تمایل به رسیدگی در دادگاه عمومی را داشته است. برعکس، تعیین بهای خواسته بیشتر از واقعیت، می تواند منجر به پرداخت هزینه دادرسی بیشتر از میزان لازم شود که بار مالی اضافی برای خواهان در پی خواهد داشت.

خواسته و بهای خواسته: دو مفهوم متمایز

در نظام دادرسی مدنی، تمایز میان «خواسته» و «بهای خواسته» از مفاهیم بنیادین است که درک صحیح آن برای هر خواهان یا خوانده ای ضروری است. هرچند این دو واژه در ظاهر نزدیک به هم به نظر می رسند و هر دو در بند ۳ ماده ۵۱ قانون آیین دادرسی مدنی به عنوان الزامات دادخواست ذکر شده اند، اما در ماهیت و کاربرد، تفاوت های کلیدی دارند. خواسته، اصل چیزی است که از دادگاه مطالبه می شود، در حالی که بهای خواسته، ارزش پولی همین مطالبه است.

خواسته چیست؟

«خواسته» به معنای موضوع اصلی دعوا یا همان تقاضای مشخصی است که خواهان از دادگاه دارد و انتظار دارد دادگاه در مورد آن حکم صادر کند. خواسته، می تواند دارای ابعاد مالی یا غیرمالی باشد. برخی از مثال های خواسته عبارتند از:

  • مطالبه مبلغ مشخصی پول از بابت قرض، سفته یا چک.
  • الزام خوانده به تنظیم سند رسمی یک ملک یا خودرو.
  • درخواست فسخ یک قرارداد (مثلاً قرارداد بیع یا اجاره).
  • تقاضای صدور حکم حضانت فرزند.
  • ابطال یک رأی داوری یا یک سند رسمی.

همانطور که مشاهده می شود، خواسته می تواند بسیار متنوع باشد و تنها برخی از انواع آن دارای ارزش مالی قابل تقویم هستند.

بهای خواسته چیست؟

در مقابل خواسته، «بهای خواسته» صرفاً به ارزش ریالی آن دسته از خواسته ها اشاره دارد که ماهیت مالی دارند یا می توان برای آن ها ارزش پولی قائل شد. این بها، مبنای محاسبه هزینه دادرسی، تعیین صلاحیت مرجع قضایی و همچنین تعیین قابلیت تجدیدنظرخواهی از رأی است. به عبارت دیگر، بهای خواسته ابزاری برای ارزیابی مالی دعواست تا بتوان بر اساس آن، سایر تشریفات دادرسی را انجام داد.

تفاوت های کلیدی خواسته و بهای خواسته

برای درک بهتر، می توان تفاوت های این دو مفهوم را در قالب جدول زیر ارائه کرد:

ویژگی خواسته بهای خواسته
ماهیت موضوع اصلی و تقاضای خواهان ارزش ریالی خواسته مالی
الزام در دادخواست همیشه الزامی است فقط در دعاوی مالی یا قابل تقویم به پول الزامی است
قابلیت مالی می تواند مالی یا غیرمالی باشد همیشه مالی است
تأثیر بر دادرسی ماهیت و نوع دعوا را تعیین می کند مبنای محاسبه هزینه دادرسی، صلاحیت و تجدیدنظرخواهی است
مثال مطالبه ۵۰ میلیون تومان، حضانت فرزند ۵۰ میلیون تومان (برای مطالبه وجه)، یا ارزش منطقه ای ملک (در دعوای خلع ید)

تفکیک این دو مفهوم از یکدیگر حیاتی است، زیرا هرگونه اشتباه در تعیین بهای خواسته می تواند پیامدهای قانونی نامطلوبی داشته باشد. برای مثال، اگر خواهان در دعوای الزام به تنظیم سند رسمی ملک، بهای خواسته را بسیار کمتر از ارزش واقعی ملک درج کند، ممکن است حق تجدیدنظرخواهی از رأی صادره را از دست بدهد.

نحوه تعیین بهای خواسته در دعاوی مختلف

قانون گذار در ماده ۶۲ قانون آیین دادرسی مدنی، به تفصیل نحوه تعیین بهای خواسته را برای انواع مختلف دعاوی شرح داده است. این ماده، یک راهنمای عملی برای خواهان ها و وکلای آن هاست تا بتوانند بهای خواسته را به درستی و مطابق با قانون در دادخواست خود درج کنند. شناخت این قواعد برای جلوگیری از ایرادات شکلی و اطمینان از صحت روند دادرسی الزامی است.

دعوای مطالبه پول رایج ایران

مطابق بند ۱ ماده ۶۲ ق.آ.د.م، اگر خواسته دعوا، مطالبه پول رایج کشور (ریال) باشد، بهای خواسته دقیقاً برابر با همان مبلغ مورد مطالبه است. برای مثال، اگر خواهان مبلغ ۸۰ میلیون تومان بابت وامی که به خوانده داده، مطالبه کند، بهای خواسته همان ۸۰ میلیون تومان خواهد بود. در این حالت، محاسبه بسیار ساده و مستقیم است و هیچ پیچیدگی خاصی ندارد.

دعوای مطالبه پول خارجی (ارز)

چنانچه خواسته، مطالبه پول خارجی (مانند دلار، یورو یا هر ارز دیگر) باشد، نحوه تعیین بهای خواسته با پول رایج ایران متفاوت است. در این موارد، بهای خواسته باید بر اساس نرخ رسمی اعلامی بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران در تاریخ تقدیم دادخواست محاسبه و در دادخواست قید شود. این نکته بسیار حائز اهمیت است که نرخ روز اجرا یا نرخ بازار آزاد ملاک نیست، بلکه صرفاً نرخ رسمی بانک مرکزی در زمان ثبت دادخواست معتبر است. البته، در مرحله اجرای حکم ممکن است دادگاه پرداخت را به نرخ روز اجرا تعیین کند، اما برای تقویم اولیه خواسته، نرخ زمان تقدیم دادخواست معیار است.

دعوای چند خواهان

در شرایطی که چندین خواهان، دعوایی را به صورت مشترک مطرح کرده اند و هر یک از آن ها قسمتی از یک کل را مطالبه می نمایند، بهای خواسته برابر با حاصل جمع تمام قسمت هایی است که تک تک خواهان ها مطالبه می کنند. به عنوان مثال، اگر سه خواهان به صورت مشترک مبلغی را از یک خوانده طلبکار باشند، و هر یک سهمی مشخص (مثلاً یکی ۲۰ میلیون، دیگری ۳۰ میلیون و سومی ۴۰ میلیون تومان) را مطالبه کند، بهای خواسته کلی برابر با مجموع این مبالغ، یعنی ۹۰ میلیون تومان خواهد بود.

دعاوی راجع به منافع و حقوقی که باید در مواعد معین استیفا یا پرداخت شوند

این دسته از دعاوی شامل مواردی می شود که پرداخت ها یا استیفای حقوق به صورت دوره ای و در مواعد مشخص (مثلاً ماهانه یا سالانه) صورت می گیرد؛ نظیر مطالبه اجاره بهای معوقه، نفقه، اقساط یا حق انتفاع. نحوه تعیین بهای خواسته در این موارد به دو بخش تقسیم می شود:

  1. اگر حق نامبرده محدود به زمان معین باشد: بهای خواسته عبارت است از حاصل جمع تمام اقساط و منافعی که خواهان تا زمان تقدیم دادخواست خود را ذی حق در مطالبه آن می داند. برای مثال، اگر خواهان مطالبه اجاره بهای شش ماهه معوقه را دارد و اجاره بها ماهانه ۱۰ میلیون تومان است، بهای خواسته ۶۰ میلیون تومان خواهد بود.
  2. اگر حق نامبرده محدود به زمان معین نبوده یا مادام العمر باشد: در این حالت (مانند نفقه دائمی یا حق انتفاع مادام العمر)، بهای خواسته معادل حاصل جمع منافع ده سال یا آنچه را که ظرف ده سال باید استیفا کند، تعیین می شود. این یک قاعده تقویمی برای حالاتی است که نمی توان پایان مشخصی برای مطالبه متصور شد و قانون یک بازه زمانی فرضی (۱۰ ساله) را ملاک قرار داده است.

سایر دعاوی راجع به اموال (به ویژه دعاوی ملکی)

در دعاوی مربوط به اموال، به ویژه املاک و مستغلات، بهای خواسته در ابتدا، مبلغی است که خواهان در دادخواست خود معین می کند. این مبلغ، تا زمانی معتبر است که خوانده تا اولین جلسه دادرسی به آن ایراد یا اعتراضی وارد نکند. در صورت اعتراض خوانده، و چنانچه این اعتراض مؤثر در مراحل بعدی رسیدگی باشد، دادگاه می تواند با جلب نظر کارشناس رسمی دادگستری، ارزش واقعی مال را تعیین نماید. این قاعده در عمل، در دعاوی نظیر خلع ید، تخلیه، الزام به تنظیم سند رسمی و امثال آن کاربرد فراوانی دارد. معمولاً در این موارد، ارزش منطقه ای ملک یا ارزش روز بازار توسط کارشناس دادگستری تعیین می شود.

آثار و پیامدهای تعیین بهای خواسته

تعیین صحیح بهای خواسته، صرفاً یک امر تشریفاتی نیست، بلکه دارای آثار حقوقی و قضایی مهمی است که بر روند کلی دادرسی تأثیر مستقیم می گذارد. ماده ۶۱ قانون آیین دادرسی مدنی به صراحت بیان می دارد: بهای خواسته، از نظر هزینه دادرسی و امکان تجدیدنظرخواهی، همان مبلغی است که در دادخواست قید شده است، مگر اینکه قانون ترتیب دیگری معین کرده باشد. این ماده نشان دهنده اهمیت استراتژیک بهای خواسته در یک دعوای حقوقی است. علاوه بر موارد ذکر شده در این ماده، بهای خواسته بر صلاحیت مرجع قضایی و حتی تأمین خواسته نیز اثرگذار است.

تأثیر مستقیم بر هزینه دادرسی

یکی از اصلی ترین و ملموس ترین آثار بهای خواسته، تأثیر آن بر میزان هزینه دادرسی است. هزینه دادرسی، مبلغی است که خواهان باید در هنگام تقدیم دادخواست به دادگستری پرداخت کند و نرخ آن بر اساس درصدی از بهای خواسته تعیین می شود. این درصدها هر ساله توسط قوه قضائیه اعلام می گردند. به عنوان مثال، در دعاوی مالی، معمولاً درصدی از بهای خواسته (به عنوان مثال ۳.۵ درصد در مرحله بدوی و ۴.۵ درصد در مرحله تجدیدنظر) به عنوان هزینه دادرسی دریافت می شود. هرچه بهای خواسته بالاتر باشد، طبیعتاً مبلغ هزینه دادرسی نیز بیشتر خواهد بود. بنابراین، تعیین بهای خواسته کمتر از واقعیت ممکن است با هدف کاهش هزینه دادرسی صورت گیرد، اما این اقدام می تواند پیامدهای حقوقی دیگری را نیز به دنبال داشته باشد.

تأثیر بر صلاحیت مرجع قضایی

بهای خواسته نقش تعیین کننده ای در تشخیص مرجع صالح برای رسیدگی به دعوا دارد. این موضوع به ویژه در تمایز صلاحیت میان شوراهای حل اختلاف و دادگاه های عمومی حقوقی مشهود است. مطابق قوانین مربوط به شوراهای حل اختلاف، دعاوی مالی با بهای خواسته تا سقف ۲۰ میلیون تومان (۲۰۰ میلیون ریال)، در صلاحیت رسیدگی این شوراها قرار دارند. اما اگر بهای خواسته از این مبلغ تجاوز کند، رسیدگی به دعوا مستقیماً در صلاحیت دادگاه عمومی حقوقی خواهد بود. این مرز ۲۰ میلیون تومانی، یک نقطه حساس در نظام قضایی است که خواهان ها و وکلا در زمان تنظیم دادخواست باید به آن توجه ویژه ای داشته باشند تا پرونده به مرجع صحیح ارسال شود.

تأثیر بر امکان تجدیدنظرخواهی و فرجام خواهی

بهای خواسته همچنین بر قابلیت تجدیدنظرخواهی یا فرجام خواهی از آرای صادره تأثیر می گذارد. در برخی دعاوی مالی، اگر بهای خواسته کمتر از سقف های معین قانونی باشد، رأی صادره ممکن است قطعی تلقی شده و قابلیت تجدیدنظر یا فرجام نداشته باشد. این سقف ها به طور مداوم در قوانین مربوطه بروزرسانی می شوند. بنابراین، تعیین نادرست یا کمتر از واقعیت بهای خواسته می تواند حق اعتراض قانونی خواهان را سلب کند و او را از پیگیری دعوا در مراحل بالاتر قضایی محروم سازد. این موضوع اهمیت دقت در تعیین ارزش واقعی خواسته را دوچندان می کند.

تأثیر بر تأمین خواسته

تأمین خواسته، یکی از قرارهای تأمینی است که به خواهان اجازه می دهد قبل از صدور رأی قطعی، مال یا دارایی خوانده را به میزان خواسته توقیف کند تا در صورت پیروزی در دعوا، امکان اجرای حکم و وصول طلب خود را داشته باشد. میزان بهای خواسته در تعیین میزان تضمین یا سپردن خسارت احتمالی برای صدور قرار تأمین خواسته نیز مؤثر است. معمولاً خواهان باید درصدی (مثلاً ۱۰ درصد) از بهای خواسته را به عنوان خسارت احتمالی خوانده به صندوق دادگستری واریز کند تا قرار تأمین خواسته صادر شود. هرچه بهای خواسته بیشتر باشد، مبلغ تضمین نیز افزایش می یابد.

اعتراض به بهای خواسته: حقوق خوانده و تشریفات قانونی

همانطور که خواهان مکلف به تعیین بهای خواسته است، خوانده نیز این حق را دارد که در صورت عدم موافقت با مبلغ تعیین شده، به آن اعتراض کند. این اعتراض، حق قانونی خوانده است که در ماده ۶۳ قانون آیین دادرسی مدنی به آن تصریح شده است. اعتراض به بهای خواسته، مکانیزمی برای اطمینان از صحت و عدالت در روند دادرسی و جلوگیری از سوءاستفاده های احتمالی است. با این حال، این اعتراض نیز دارای مهلت و شرایط خاصی است که باید به دقت رعایت شود.

مهلت اعتراض به بهای خواسته

خوانده دعوا، تنها تا اولین جلسه دادرسی فرصت دارد که نسبت به بهای خواسته تعیین شده توسط خواهان اعتراض کند. این مهلت، یک مهلت قانونی و قطعی است و پس از آن، حق اعتراض از خوانده سلب می شود و دادگاه همان بهای قید شده در دادخواست را معتبر تلقی خواهد کرد. بنابراین، خوانده باید به محض دریافت دادخواست و پیش از فرارسیدن اولین جلسه رسیدگی، نسبت به بررسی بهای خواسته و تصمیم گیری برای اعتراض اقدام نماید.

شرایط لازم برای پذیرش اعتراض

برای اینکه اعتراض خوانده به بهای خواسته مورد پذیرش دادگاه قرار گیرد، باید چندین شرط وجود داشته باشد:

  • موثر بودن اختلاف: مهم ترین شرط این است که اختلاف در مورد بهای خواسته، مؤثر در مراحل بعدی رسیدگی باشد. به عبارت دیگر، این اختلاف باید بر مواردی مانند صلاحیت دادگاه، میزان هزینه دادرسی یا قابلیت تجدیدنظرخواهی تأثیر بگذارد. اگر بهای خواسته تعیین شده، تأثیری در این موارد نداشته باشد، اعتراض خوانده پذیرفته نخواهد شد.
  • دلایل موجه: خوانده باید دلایل منطقی و مستندی برای اعتراض خود ارائه دهد. این دلایل می توانند شامل عدم مطابقت بهای تعیین شده با ارزش واقعی مال مورد دعوا (بر اساس نظر کارشناس یا قیمت بازار)، خطای محاسباتی خواهان، یا هر دلیل دیگری که نشان دهد بهای خواسته به درستی تعیین نشده است، باشد.
  • کتبی بودن اعتراض: اعتراض باید به صورت کتبی و در قالب یک لایحه دفاعیه به دادگاه ارائه شود. ثبت این لایحه از طریق دفاتر خدمات الکترونیک قضایی انجام می پذیرد و باید قبل از اولین جلسه دادرسی به دادگاه ارسال شود.

نقش کارشناس رسمی دادگستری

مطابق ماده ۶۳ قانون آیین دادرسی مدنی، چنانچه دادگاه تشخیص دهد که اختلاف در بهای خواسته مؤثر در مراحل بعدی رسیدگی است، قبل از ورود به ماهیت دعوا و شروع رسیدگی، با جلب نظر کارشناس رسمی دادگستری، نسبت به تعیین بهای خواسته اقدام خواهد کرد. کارشناس رسمی، با بررسی جوانب مختلف و با استفاده از تخصص خود، ارزش واقعی مورد دعوا را برآورد و به دادگاه اعلام می کند. رأی دادگاه در خصوص بهای خواسته، بر اساس نظریه کارشناسی صادر می شود.

ضمانت اجرای عدم پرداخت هزینه کارشناسی

در صورتی که دادگاه برای تعیین بهای خواسته، امر را به کارشناس ارجاع دهد، هزینه کارشناسی باید توسط خوانده معترض پرداخت شود. اگر خوانده در مهلت مقرر قانونی، هزینه کارشناسی را پرداخت نکند، اعتراض او به موجب قانون، بلااثر تلقی خواهد شد. در این صورت، دادگاه همان بهای خواسته را که خواهان در دادخواست خود درج کرده است، معتبر دانسته و روند رسیدگی را بر اساس آن ادامه خواهد داد. این ضمانت اجرا، برای جلوگیری از اعتراضات بی مورد و اطمینان از جدیت خوانده در پیگیری اعتراض خود وضع شده است.

چرا خواسته به ۲۱ میلیون تومان مقوم می شود؟ یک استراتژی حقوقی هوشمندانه

یکی از پدیده های رایج و در عین حال هوشمندانه در رویه قضایی ایران، به ویژه در میان وکلا و حقوق دانان باتجربه، تعیین بهای خواسته در دادخواست به مبلغی نظیر ۲۱ میلیون تومان (۲۱۰ میلیون ریال) است. این مبلغ، که در ظاهر عددی تصادفی به نظر می رسد، در واقع پشتوانه قانونی و استراتژیک محکمی دارد و با هدف بهره مندی از امتیازات خاص در فرآیند دادرسی انتخاب می شود. این استراتژی عمدتاً بر تفاوت های صلاحیتی میان شوراهای حل اختلاف و دادگاه های عمومی حقوقی و همچنین تأثیر آن بر کیفیت رسیدگی و امکان تجدیدنظرخواهی متمرکز است.

خط مرزی صلاحیت شورا و دادگاه

مطابق قانون شوراهای حل اختلاف، دعاوی مالی که بهای خواسته آن ها تا سقف ۲۰ میلیون تومان باشد، در صلاحیت رسیدگی این شوراها قرار می گیرند. شوراهای حل اختلاف با هدف تسریع در رسیدگی به پرونده های کم اهمیت تر و کاهش بار دادگاه ها ایجاد شده اند. اما اگر بهای خواسته حتی اندکی از این مبلغ فراتر رود (مثلاً ۲۱ میلیون تومان)، دعوا از صلاحیت شورا خارج شده و مستقیماً به دادگاه عمومی حقوقی ارجاع داده می شود. این دقیقاً همان دلیلی است که خواهان ها، در پرونده هایی که ماهیت و اهمیت بیشتری دارند یا پیچیدگی های حقوقی خاصی را شامل می شوند، بهای خواسته را عمداً به مبلغی بالاتر از آستانه ۲۰ میلیون تومان مقوم می کنند تا پرونده از ابتدا در دادگاه عمومی رسیدگی شود.

تأثیر بر کیفیت رسیدگی و مرحله تجدیدنظر

تفاوت در صلاحیت مرجع رسیدگی، تأثیر مستقیمی بر کیفیت رسیدگی و ترکیب قضات در مراحل بالاتر دادرسی دارد:

  • شورای حل اختلاف: معمولاً با حضور یک قاضی و مشاورین به پرونده ها رسیدگی می کند. تجدیدنظرخواهی از آرای شورا نیز در دادگاه عمومی حقوقی شهرستان صورت می گیرد که آن هم اغلب با حضور یک قاضی انجام می شود.
  • دادگاه عمومی حقوقی: رسیدگی در مرحله بدوی در دادگاه عمومی حقوقی صورت می گیرد. اما مهم تر از آن، تجدیدنظرخواهی از آرای صادره از دادگاه های عمومی حقوقی، در شعب تجدیدنظر استان (مثلاً دادگاه تجدیدنظر استان تهران) انجام می شود. این شعب معمولاً با حضور حداقل دو قاضی و در برخی موارد بیشتر تشکیل می شوند.

خواهان ها ترجیح می دهند پرونده های مهم و حساس خود توسط قضات باتجربه تر و در مراجع بالاتر (با حضور چند قاضی) مورد رسیدگی قرار گیرد. بنابراین، با تعیین بهای خواسته به ۲۱ میلیون تومان، عملاً مسیر پرونده را به سمت دادگاه عمومی و در صورت اعتراض، به دادگاه تجدیدنظر استان هدایت می کنند.

مزیت استراتژیک برای تجدیدنظرپذیری

علاوه بر موارد فوق، این استراتژی، مزیت دیگری نیز دارد: اطمینان از حق تجدیدنظرخواهی. در برخی موارد، اگر بهای خواسته بسیار پایین باشد، ممکن است رأی صادره از نظر قانون قطعی تلقی شده و قابلیت تجدیدنظر نداشته باشد. با تقویم خواسته به ۲۱ میلیون تومان، خواهان مطمئن می شود که در صورت عدم رضایت از رأی بدوی، حق تجدیدنظرخواهی او محفوظ خواهد ماند و می تواند پرونده را در مراجع بالاتر قضایی دنبال کند. البته، این رویکرد باید با در نظر گرفتن واقعیت و ماهیت پرونده صورت گیرد و نه صرفاً برای فرار از قانون، هرچند که از نظر قانونی منعی برای آن وجود ندارد.

نمونه لایحه اعتراض به بهای خواسته

همانطور که پیش تر توضیح داده شد، خوانده حق دارد در مهلت مقرر قانونی (تا اولین جلسه دادرسی) نسبت به بهای خواسته تعیین شده توسط خواهان اعتراض کند. این اعتراض باید به صورت کتبی و در قالب یک لایحه به دادگاه تقدیم شود. تنظیم صحیح و مستدل این لایحه، نقش کلیدی در پذیرش اعتراض و ارجاع موضوع به کارشناسی دارد. در ادامه، یک نمونه لایحه اعتراض به بهای خواسته ارائه می شود که می تواند به عنوان راهنما مورد استفاده قرار گیرد.

نمونه لایحه اعتراض به بهای خواسته

ریاست محترم شعبه [شماره شعبه] دادگاه عمومی/حقوقی [نام شهرستان]

با سلام و احترام؛

اینجانب [نام و نام خانوادگی خوانده/وکیل خوانده]، فرزند [نام پدر]، به کد ملی [کد ملی]، خوانده پرونده کلاسه [شماره کلاسه پرونده]، موضوع [عنوان دعوا مانند: مطالبه وجه / الزام به تنظیم سند رسمی ملک]، که وقت رسیدگی آن به تاریخ [تاریخ جلسه دادرسی] تعیین گردیده است، بدین وسیله اعتراض خود را نسبت به بهای خواسته تعیین شده توسط خواهان محترم در دادخواست تقدیمی، به شرح زیر معروض می دارد:

دلایل و مستندات اعتراض:

  1. خواهان محترم در دادخواست شماره [شماره دادخواست]، بهای خواسته را مبلغ [مبلغ تعیین شده توسط خواهان، مثلاً: ۱۰,۰۰۰,۰۰۰ ریال] مقوم کرده اند.
  2. این در حالی است که بهای واقعی و ارزش فعلی موضوع دعوا، یعنی [شرح مختصر خواسته واقعی، مثلاً: ملک مورد دعوا به نشانی…]، به مراتب بیشتر از مبلغ تقویم شده بوده و مطابق برآوردهای کارشناسی/قیمت عرف بازار/اسناد رسمی موجود، حداقل مبلغ [مبلغ واقعی مورد نظر خوانده، مثلاً: ۱,۵۰۰,۰۰۰,۰۰۰ ریال] می باشد. (در صورت وجود، دلایل مستند مانند: با توجه به سند شماره…/عرف منطقه…/نظریه کارشناس غیر رسمی… )
  3. تفاوت فاحش بین بهای تقویم شده و ارزش واقعی خواسته، از آن جهت که مستقیماً بر میزان هزینه دادرسی، تعیین صلاحیت مرجع رسیدگی (شورای حل اختلاف یا دادگاه عمومی) و به ویژه امکان تجدیدنظرخواهی از رأی احتمالی صادره تأثیرگذار است، مطابق با ماده ۶۳ قانون آیین دادرسی مدنی، موجبات اعتراض و رسیدگی به این موضوع را فراهم می آورد.
  4. تعیین بهای خواسته کمتر از واقعیت می تواند به تضییع حقوق اینجانب (خوانده) از جمله سلب حق تجدیدنظرخواهی (در صورتی که مبلغ واقعی خواسته از سقف های مربوط به تجدیدنظرخواهی فراتر رود) منجر شود.

خواسته از محضر دادگاه:

با عنایت به مراتب فوق و مستنداً به ماده ۶۳ قانون آیین دادرسی مدنی، از آن مقام محترم قضایی استدعا دارم:

  1. قبل از ورود در ماهیت و شروع رسیدگی، نسبت به رسیدگی به اعتراض اینجانب در خصوص بهای خواسته اقدام فرمایید.
  2. در صورت تشخیص مؤثر بودن اختلاف در بهای خواسته بر مراحل آتی رسیدگی، مقرر فرمایید تا با جلب نظر کارشناس رسمی دادگستری، بهای واقعی خواسته تعیین و پرونده بر اساس آن، مورد رسیدگی قرار گیرد.

با تشکر و احترام فراوان،

[نام و نام خانوادگی خوانده/وکیل خوانده]
[تاریخ]
[امضاء]

سوالات متداول

اگر بهای خواسته اشتباه تعیین شود چه اتفاقی می افتد؟

اگر بهای خواسته توسط خواهان اشتباه تعیین شود، ممکن است پیامدهای مختلفی به دنبال داشته باشد. اگر کمتر از واقعیت تعیین شده باشد، خواهان ممکن است از حق تجدیدنظرخواهی یا فرجام خواهی محروم شود یا پرونده به مرجع ناصالح (مانند شورای حل اختلاف) ارجاع گردد. اگر بیشتر از واقعیت تعیین شده باشد، خواهان متحمل هزینه دادرسی اضافی خواهد شد. همچنین، خوانده تا اولین جلسه دادرسی حق اعتراض به آن را دارد و در صورت مؤثر بودن اعتراض، دادگاه با جلب نظر کارشناس، بهای واقعی را تعیین می کند.

آیا بهای خواسته قابل تغییر است؟

بهای خواسته توسط خواهان در دادخواست تعیین می شود و به طور مستقیم قابل تغییر نیست، مگر اینکه خواهان دادخواست خود را اصلاح کند. با این حال، خوانده می تواند در مهلت مقرر (تا اولین جلسه دادرسی) نسبت به آن اعتراض کند. در صورت پذیرش اعتراض و مؤثر بودن آن در مراحل بعدی رسیدگی، دادگاه با جلب نظر کارشناس، بهای خواسته را مجدداً تعیین خواهد کرد و رأی دادگاه در این خصوص برای طرفین لازم الاتباع خواهد بود.

هزینه صدور تأمین خواسته چقدر است و بر عهده کیست؟

هزینه صدور تأمین خواسته بر عهده خواهان است و او باید در زمان درخواست این قرار تأمینی، مبلغ مربوطه را پرداخت کند. این هزینه معمولاً درصدی از بهای خواسته است که به عنوان خسارت احتمالی خوانده به صندوق دادگستری واریز می شود. پس از پایان دادرسی و در صورت پیروزی خواهان، این هزینه می تواند از خوانده مطالبه شود.

بهای خواسته در دعاوی غیرمالی چگونه است و آیا می توان آن را مقوم کرد؟

در دعاوی غیرمالی، مانند دعوای حضانت فرزند، طلاق یا فسخ نکاح، بهای خواسته وجود ندارد و نیازی به تقویم آن نیست، زیرا موضوع دعوا ارزش مالی ندارد. این دعاوی صرفاً از نظر جنبه های شکلی و برخی هزینه های ثابت دادرسی (که بر مبنای بهای خواسته نیستند) مورد بررسی قرار می گیرند و قابلیت تقویم به پول را ندارند.

نقش بهای خواسته در تعیین میزان حق الوکاله وکیل چیست؟

بهای خواسته در تعیین میزان حق الوکاله وکیل نقش اساسی دارد. مطابق با تعرفه های قانونی و توافقات میان وکیل و موکل، حق الوکاله در دعاوی مالی معمولاً بر اساس درصدی از بهای خواسته (پس از کسر مبالغ خاص) تعیین می شود. هرچه بهای خواسته بیشتر باشد، حق الوکاله نیز متناسب با آن افزایش می یابد. البته در برخی موارد، حق الوکاله به صورت توافقی و بدون ارتباط مستقیم با بهای خواسته نیز تعیین می شود.

برای دادخواست الزام به تنظیم سند، بهای خواسته ملک چگونه تعیین می شود؟

در دادخواست الزام به تنظیم سند رسمی یک ملک، بهای خواسته معمولاً توسط خواهان در دادخواست تعیین می شود. این مبلغ باید منطبق با ارزش واقعی ملک باشد. اگر خوانده به این مبلغ اعتراض کند و اختلاف در بهای خواسته مؤثر در مراحل بعدی دادرسی باشد، دادگاه با جلب نظر کارشناس رسمی دادگستری، ارزش منطقه ای یا قیمت روز ملک را تعیین خواهد کرد که مبنای محاسبه هزینه دادرسی و سایر آثار قانونی خواهد بود.

برای درخواست اصل خواسته (مرحله بدوی) چند درصد باید پرداخت کرد؟

برای مطالبه اصل خواسته در مرحله بدوی (اولیه) دادرسی، خواهان باید مبلغی را به عنوان هزینه دادرسی پرداخت کند. این مبلغ معمولاً بر اساس درصدی از بهای خواسته تعیین می شود. به عنوان مثال، در حال حاضر، نرخ رایج برای دعاوی مالی در مرحله بدوی دادگاه ها، ۳.۵ درصد از بهای خواسته است.

نتیجه گیری

مفهوم بهای خواسته، یکی از ارکان محوری و سرنوشت ساز در دعاوی مالی و قابل ارزیابی به پول در نظام حقوقی ایران است. درک صحیح این مفهوم، نه تنها یک الزام قانونی برای تنظیم دادخواست است، بلکه یک استراتژی حقوقی هوشمندانه برای خواهان ها و وکلای آن ها به شمار می رود. تأثیر بهای خواسته بر مسائلی چون هزینه های دادرسی، تعیین صلاحیت مرجع قضایی، حق تجدیدنظرخواهی و حتی امکان تأمین خواسته، ابعاد گسترده و حیاتی این مفهوم را آشکار می سازد.

اشتباه در تعیین بهای خواسته، چه به دلیل سهو و چه به دلیل ناآگاهی، می تواند پیامدهای نامطلوب حقوقی و مالی برای طرفین دعوا به دنبال داشته باشد. از سوی دیگر، آگاهی از حق اعتراض خوانده به بهای خواسته و رعایت تشریفات قانونی آن، تضمینی برای رعایت عدالت و شفافیت در فرآیند دادرسی است. استراتژی هایی نظیر تقویم خواسته به ۲۱ میلیون تومان نیز نشان دهنده هوشمندی در بهره گیری از ظرایف قانونی برای هدایت پرونده به سمت مراجع قضایی با صلاحیت و ساختار مناسب تر است.

در نهایت، با توجه به پیچیدگی های حقوقی و پیامدهای گسترده بهای خواسته، توصیه می شود که افراد پیش از هرگونه اقدام حقوقی، به ویژه در دعاوی مالی، با وکلای متخصص و مشاوران حقوقی مجرب مشورت نمایند. این اقدام نه تنها از بروز اشتباهات جلوگیری می کند، بلکه مسیر دادرسی را شفاف تر و کارآمدتر ساخته و به احقاق حقوق به بهترین شکل ممکن کمک خواهد کرد.

دکمه بازگشت به بالا