عمومی

خلاصه کتاب طبقات اجتماعی ، دولت و انقلاب در ایران


نوشته شده توسط هیئت تحریریه پیامدهای سیاست اجتماعی

فصل اول

طبقات اجتماعی در ایران اسلامی در قرون وسطی

به نظر می رسد ظهور طبقات جدید اجتماعی و مفهومی نابرابری به تدریج تحت تأثیر قرار می گیرد. [عوامل ذیل] برگشت:

فضائل اسلامی و ایرانی ، تجارب قبل از اسلام ، تجارب نابرابری اجتماعی و مهمتر از همه 2. رقابت بین گروههای اجتماعی برای ثروت ، عزت و قدرت. علاوه بر این ، عقاید فیلسوفان یونان در مورد سلسله مراتب اجتماعی و نابرابری ، بر تفکر اسلامی در طبقه بندی اجتماعی تأثیر می گذاشت (اشرف و بانو عزیزی ، 2: 1).

نظریه های نابرابری در ایران اسلامی در قرون وسطی

در اسلام دو نوع رویکرد به نابرابری وجود دارد: یکی برابری و دیگری شایستگی. مطابق دیدگاهی که مبتنی بر برابری است ، آنچه ارزشمند و قابل احترام است جوهر انسان و خلق و خوی خوب است و از این طریق مردم باید به آنچه شایسته است برسند. ابن خلدون (F1) ، دانشمند برجسته علوم اجتماعی و فیلسوف تاریخ ، در قرن دوم و بالاتر از همه تلاش کرد تا ماهیت و دلایل اختلافات اجتماعی را توضیح دهد (همان: 1) و هر کدام تصویر خود را از این مسئله ارائه دادند.

نظریه های عملکردی

نظریه های عملکردی و عمل گرایانه از اواسط قرون وسطی و مباحث مربوط به نابرابری اجتماعی در دوره ساسانیان و همچنین فلسفه سیاسی افلاطون ناشی می شود (همان: 1). از آرمانشهر افلاطون می توان به عنوان یک موجود ارزشمند و شایسته نام برد که می تواند به عنوان یک کل مستقل نقش داشته باشد. عدالت ، که به آن “هماهنگی بین کارکردهای مختلف” گفته می شود (یعنی 1) ، بدین معنی است که هر طبقه جایگاه خود را دارد ، بنابراین یک جامعه عادلانه و عادلانه است که این امر را در نظر می گیرد.

ثروت بعنوان ابزاری برای تحرک اجتماعی

با رشد تجارت و ظهور ثروت در قرن نهم ، ثروت به معیاری از امتیاز تبدیل شد که از طریق آن وضعیت اجتماعی تعیین شد. بر این اساس ، می توان گفت که اقتصاد و جامعه از آن زمان به بعد ارتباط نزدیکی داشته اند ، به گونه ای که می توان گفت همپوشانی دارد. از طرف دیگر ، تأثیر اشراف و علم بر این موضوع (موقعیت اجتماعی / طبقاتی افراد) کاهش یافته و به سمت اعتدال گرایی است. بوروکراسی که زمانی وابسته به بوروکراسی و استاندارد موقعیت فردی بود ، از توانایی آنها برای موفقیت در گسترش توافق های سیاسی و ساختمانی ضعیف شده است و نه به دلیل ظرفیت اجرایی و فنی و ارث بردن قدرت. دیگران اشرافیت را به عنوان مکان خود نمی پذیرند ، بلکه در عوض به دنبال به دست آوردن ثروت و جایگزین کردن آن با اشرافیت بودند ، اما اشراف در تضعیف توزیع و دسترسی به ثروت و قرار دادن آن در ستون های قدرت مؤثر نبود. نگهش دار با این حال ، دانش نسبت به ثروت مقاومت کمتری نشان می داد ، اگرچه این یک اندازه گیری بهتر از اشرافیت نسبت به اشرافیت بود و می توانست قدرت اجتماعی را به صورت عادلانه تر توزیع کند و موقعیت افراد را تعیین کند. اما دارندگان دانش بیشتر از دانش دارای اختیار استفاده می کردند. افراد در شرایط خاص می توانند از دانش برای بهبود وضعیت خود استفاده کنند ، اما افراد بدون قدرت باید به ثروت محدود شوند. ظهور اسلام بر ثروت حاکم بود. در ایران نیز به زرتشت فکر می شد و از تجارت غافل می شد. بنابراین ، این همان چیزی بود که ثروت کثرت گرا و تجمع ثروت را تشویق می کرد. در قرون وسطی ، دو جریان متفاوت ظاهر شد.

دو جریان اسلامی در قرون وسطی

هجوم اول ؛ تجارت سکولار

این دیدگاه تأکید داشت که کار دنیوی و وسیله ای برای درآمدزایی است. بنابراین ، انباشت ثروت برای خود ثروت محکوم شد (همان: 1).

جریان دوم: ثروت به عنوان ثروت

این گروه از مسلمانان ، به دنبال یونانیان ، ثروت را بد نمی دانستند و به دنبال دستیابی به جایگاه و قدرت اجتماعی با ثروت و ثروت بودند و به همین ترتیب ، در زمان ظهور طبقه تجارت در قرون وسطی ، برخی از نظریه ها و نظریه ها وجود داشت. رأی به نفع حمایت و انباشت ثروت گرفته شد.

چشم انداز قرون وسطایی در مورد ثروت

در میان عقاید و عقاید دانشمندان مختلف مسلمان درباره ثروت ، عده ای همواره آن را مفید و ضروری برای زندگی دانسته اند و سعی در پس انداز بیشتر داشته اند ، در حالی که برخی دیگر با جلوگیری از آن نیازهای اساسی ثروت را محدود کرده اند. به روش خودشان.

نابرابری و مشکل عدالت الهی

در ایران قبل از اسلام ، مفهوم باینری جهان به همراه ایده ای مبتنی بر سلسله مراتب کارکردی جهان ، به ایجاد آتش سوزی ها و خدایان جداگانه از سه طبقه اجتماعی منجر شد که هر یک از آنها برای انجام یک کارکرد خاص لازم بود. بر این اساس ، می توان گفت که نوع رفتار اجتماعی افراد کلاس های آنها را تعیین و تعیین می کند ، زیرا فرض بر این بود که افراد قادر به استفاده از توانایی های خود و در نتیجه بهبود وضعیت خود و وضعیت خود خواهند بود. . در میان اعراب می دانیم که قبل از اسلام ، تکثرگرایی و عقاید مشترک اعتقادات مختلفی را در مورد قبایل و قبایل ایجاد می کردند. بنابراین می توان نتیجه گرفت که: پرستش و اعتقاد چندگانه در گروهی از افراد ، یک چیز مشترک دارند ، همچنین تواناییهای مشترک افراد در تشکیل کلاسهای مختلف است که به تدریج منجر به اختلافات مختلف می شود.

توضیح نابرابری بین مسلمانان

یکی از راه هایی که در آن نابرابری بین افراد طبیعی تر شد ، دعوت به وحدت ، خواست و تقدیر خداوند بود. بر این اساس ، خواست خدا این است که همه مردم یکسان نباشند و جهان آفرینش هدفمند باقی بماند.

غزالی معتقد است که مردم باید بخاطر اختلافات اجتماعی و نابرابری های خود ، از خدا شکرگزار باشند و باید به عزت و کرامت که خداوند به هر انسانی اعطاء می کرد احترام بگذارند (1: 1).

عدالت مسلمان

دومین نظریه عدالت در بین مسلمانان با نوعی آرمان گرایی همراه است. بر این اساس ، بعضی از مسلمانان عدالت را در زمان پیامبر و حضرت علی می بینند که سلطنت آن دوران طلایی اسلام بوده و اساس قضاوت و عدالت بود. اعتقاد به روز رستاخیز و رستاخیز باعث شده است که مسلمانان باور داشته باشند که عدالت واقعی در روز رستاخیز و در حضور خدا انجام خواهد گرفت و هیچ اثری از عدالت در این دنیا وجود ندارد. راه دیگر برای مقابله با عدالت در میان مسلمانان ، محکوم کردن جهان و دیدن آن به عنوان مزرعه ای برای زندگی پس از مرگ برای دیدن نتایج اقدامات آنها در دنیای دیگری است. بنابراین در این دنیا فقر بالاتر از ثروت است و در آخرت فقیر ثروتمند می شوند و از رحمت الهی بهره مند می شوند.

تصویری آشفته از یک سلسله مراتب اجتماعی

در اسلام ، مانند سایر تمدنها ، به نظر می رسد تمرکز بر برابری کم بوده است و دولت اسلامی به ندرت برابری را وظیفه قلمداد می کند. وراثت توانایی های افراد را حل کرد ، و یک سیستم بوروکراتیک ایجاد شد که نابرابری را ترویج می کند و به همین ترتیب در نظریه های سلسله مراتبی مربوط به انسان و جامعه در قرون وسطا ظاهر شد ، از جمله مفاهیمی از منظر سلسله مراتبی و کیهانی. نابرابری قبل از اسلام درگیر عقاید افلاطونی جهان سلسله مراتبی کارکردی و ایده ارسطویی از تمایزهای کیفی جهان و کره زمین بود (1). در نتیجه ، این ترکیب با تمرکز بر عزت و انتخاب افراد شایسته و شایسته با تمایلات مناسب به سمت سلسله مراتب اجتماعی پدید آمده است.

طبقه بندی اجتماعی در ایران قرون وسطی

مورخان اجتماعی دوره های اجتماعی ایران را در قرون وسطی از منظرهای مختلف مورد مطالعه قرار داده اند. برای برخی ، در این دوره ، ایران مانند دوره ساسانیان از چهار لشکر ارتش ، دبیران ، روحانیت و دست اندرکاران تشکیل شده بود. دیدگاه دیگر این است که جامعه تقسیم دو قطبی پدید آمده است. از یک طرف اشرافیت فئودالی ، که شامل جنگجویان محلی و قبیله ای ، بوروکرات و روحانیت می شد ، از سوی دیگر مانند توده دهقانان ، پاستورالیست ها و کارگران شهری که از آنها بهره برداری می شد (همان). در رویکرد سوم ، تأکید بر نوعی تقسیم لطیف ساختار اجتماعی قرون وسطایی است. بر این اساس ، روابط انسانی در گروه های مختلفی وجود دارد ، از کوچکترین و خانواده گرفته تا سطح کلان ، اتحادیه ها و گروه های مذهبی. هر یک از این روشها می توانند درک و درک از وضعیت جامعه ایران در قرون وسطی را فراهم و از آن دفاع کنند.

تقسیم اجتماعی پس از حمله اعراب

در آغاز تسلط عرب بر جامعه ایران ، به چهار گروه تقسیم شد:

《اعراب و ایرانیان (عج جام) ، مسلمان و غیرمسلمان ، اشرافی ظهور ، مردمان ، مردان و برده های آزاد (همانجا).

اشراف جدید اینها هستند که از پیامبر وحی شده اند و از نظر قبیله ای و قبیله ای با او در ارتباط بودند ، از جمله مهاجران مکن ، حامیان شهر و مقامات ارشد – آمیزه ای از وابستگی های مذهبی ، قومی و قبیله ای. قانون روابط بین این گروه ها را تنظیم می کند ؛ (همان: 1).

در دو قرن اول اسلام یک طبقه اجتماعی بین ایرانیان و اعراب پدید آمد ، در حالی که اعراب بر ایرانیان تسلط داشتند و ایرانیان دو قرن طول کشیدند تا قدرت از دست رفته خود را بازیابی کنند. گروهی به نام “شوبیا” در این امر نقش مهمی داشت و به تدریج به عاملی برای پذیرش برتری بین ایرانیان و اعراب تبدیل شد. خداوند سرزمین های عرب را به عنوان مرکز اقلیم هفت جهان انتخاب کرد و ساکنان آن جزء نجیب ترین مردمان بودند. در نتیجه ، در این منطقه جغرافیایی جدید ، اشراف ایرانی و عرب به همان اندازه مورد ستایش قرار گرفتند (همان: 1).

درک سیاست اجتماعی
درک سیاست اجتماعی

توسعه سلسله مراتب اجتماعی جدید

سرنگونی اقتدار عباسی از طریق مبارزات ابومسلم خراسانی زمینه را برای دولت عربی-ایرانی فراهم کرد و اشرافی های قبیله ای و متعصب عرب از قدرت خارج شدند. در دوره عباسیان ، ایرانیان از فرصت خوبی برای بازگرداندن قدرت سابق خود برخوردار بودند و با نفوذ به دستگاه عباسی سعی در دستیابی به این هدف داشتند.

پذیرش اسلام عامل دیگری در بازگشت ایرانیان بود و از طریق اقدامات محافظه کارانه ، حتی طایفه ای مانند پارماک نیز توانست این وزارتخانه را به دست بگیرد. به نوعی ، اسلام زمینه مساعدی را برای ایرانیان فراهم کرد زیرا یکی از اصول آن برابری و برادری بین افراد و اقوام بود. اگرچه از قبایل سنتی و اولیه عرب بی اهمیت است ، اما آنها به تدریج گواه ظهور عباسیان شدند. حکومت جدید اسلامی در ایران منجر به تشکیل سه طبقه اجتماعی در سطح جامعه شد:

2) طبقه اموال و تسلط جامعه.

لایه میانی یا میانی که بین لایه های اول و دیگر میانجی می شود.

مردم ، که شامل مردم عادی نیز می شد.

با غلبه بر رویکرد فردگرایانه به اسلام ، میزان توانایی هر فرد در حرکت اجتماعی و کسب موقعیت ها بسیار مهم بود. در نتیجه شکاف بین ردیف ها کاهش یافت و از یک طرف سطح رقابت بین افراد بالا و انعطاف پذیر بود.

قشر غالب

قدرت پارس ها با ظهور بردگان ترک و مغول از قرن دوم تا قرن چهارم A.D. بنابراین ایرانیان مواضع بوروکراتیک را با ترکان جایگزین ارتش و ژنرال کردند و در امور اداری و مذهبی فعال بودند و اقتدار خود را در این زمینه حفظ کردند. در عرصه نظامی اشراف نظامی ارتش ترکیه و مغول و بردگان عرب آنها موفق شدند. آنها مشروعیت قدرت نظامی خود را از حمایت علمای اهل سنت و همچنین بزرگان صوفی و ​​سادات به دست آوردند.

دانشمندان دینی در قرن نهم به عنوان نخبگان سیاسی مذهبی ظهور کردند و در قرن یازدهم اهمیت پیدا کردند. این گروه ها واسطه ای بین طبقات اشرافی و پوپولیستی بودند و تأثیر زیادی در شکل گیری جریان های اجتماعی و سیاسی در بین جمعیت داشتند .در بالاترین سطح سلسله مراتب مذهبی فقر بودند و دانشمندان برجسته در این زمینه در بین ایرانیان ظاهر شدند. نسلهای بعدی دانشمندان در حفظ جایگاه دینی و اجتماعی خود ، در پله های گذشتگان خود پیروی کردند ، اما نتوانستند به سطح فقر برسند و درگیر مسائلی مانند آموزش علوم دینی ، مشاوره دینی و … شوند.

سادات طبقه دیگری از این سلسله مراتب مذهبی در ایران بود. کسانی که به گفته مسلمانان پیشینیان خود متعلق به ائمه الهی هستند ، از نظر اجتماعی جایگاه خوبی دارند و مورد احترام هستند. بیشتر سادات صاحبان زمین اصلی و مالکان بودند که وضعیت معیشت خود را اداره می کردند.

در طی قرن هشتم تا دهم ، بازرگانان و بازرگانان توانستند خودشان را توسعه دهند و موقعیتی اجتماعی برای خود کسب کنند. جامعه مسلمانان مانع شد و سپس روند قبیله در ایران (همان: 1).

روابط بین مؤلفه های طبقه غالب

پس از تقویت اقتدار مرکزی و از بین بردن قدرت نظامی قبیله ای اعراب در قرن نهم ، بوروکرات ها زیر نظر وزارتخانه در قرن ششم قدرت بزرگی به دست آوردند. در این دوره بازرگانان و بازرگانان نیز ظاهر شدند. از طرف دیگر ، علمای دین در قرن پنجم میلادی ظاهر شدند و قدرت را تا قرن پنجم حفظ کردند و بعداً به گروه بزرگان و عرفا پیوستند و بدین ترتیب قدرت دینی دانشمندان افزایش یافت. در قرن هشتم ، ارتش اقتدار خود را از دست داد ، اما با ظهور ترک و دیلما ، تا قرن ششم بازسازی و حفظ شد. مشکل طبقات مسلط این بود که آنها در تعارض با یکدیگر نبودند و غالباً با هم اختلاف داشتند. بوروکرات ها و بوروکرات های معروف به شمشیر و قلم همواره برای قدرت و تأمین مالی بهتر با یکدیگر رقابت می کردند. بنابراین ، کاتب هایی که قبلاً از قلم بودند اغلب شمشیرها را نسبت به قلم فرومایه می شمردند و یا این گروه ها را از اهمیت مساوی در دولت می دانستند ((همان: 1)) مسئولیت پرورش دهکده ها بر عهده طبقه بود. این یک واسطه بود که توسط الدا و تیول اداره می شد ، و شبیه سیستم خیریه اروپایی قرون وسطی بود. در دوره صفویه ، از الوفق یا تیول استفاده مجدد شد و برای پرداخت حقوق وزرا ، بوروکرات ها و ارتش استفاده می شد. هدف صفویان ایجاد انسجام بین نیروهای ترکیه و شبکه بوروکراتیک دولت بود که عمدتاً ایرانیان را در آن پناه می داد. پس از به قدرت رسیدن سلجوقیان از طریق شمشیر صاحبان زمین ، مهاجرت به شهرهای بزرگ به منظور حفظ امتیازات خود مورد توجه بخش تجارت و تجارت قرار گرفت. طبقه متوسط ​​و بازرگانان توانستند در تجارت و رونق اقتصادی سهیم باشند.

طبقه متوسط ​​یک عامل اساسی در ایجاد سیاست های اجتماعی است. از آنجا که واسطه هایی بین نخبگان و زیردستان وجود دارد ، بنابراین باید سهم ویژه ای برای این دسته در سیاست گذاری ها و نظارت مداوم این گروه داشته باشد. طبقات متوسط ​​شامل گروههای مختلفی از افراد بودند که از افراد صاحب ثروت ، احترام و قدرت به عنوان افراد مشهور و افرادی برخوردار بودند که قادر به هدایت جوامع بودند.

عوام

در میان افرادی که به نام این جمعیت نامگذاری شده بودند چوپان ، دهقان و بازاریان (پیشاور و تجارت) بودند. به طور کلی ، مردم قصد داشتند از دامداری مراقبت کنند. کمونیست ها حاکمان و زیردست دولت ها بودند که می توانست ثروتمندان را شامل شود. او عموماً به توده مردم ، به ویژه دهقانان در برابر موجر اشاره می کرد. ساکنان اغلب دارای مفهوم منفی بودند و به عباراتی مانند “اراذل و اوباش” و “لاتول” به آنها گفته می شد. نعمت برموک در تعریف آنها آشغالهای پلید است که گروهی فاسد و کثیف و کثیف و ناگوار است که سرنوشت او چیزی جز خواب نبود. مسعود مردم را نادرست می داند و این را به پیامبر اکرم و امیر مؤمنان فاسد نسبت می دهد که حتی به خدا اهمیتی نمی دهند. در نتیجه ، حضور در جمعیت از انواع محرومیت و بدبینی رنج می برد. Arhay بسیاری از آنها وارداتی بودند ، اما برای اکثریت جمره برای بالادست حائز اهمیت بود و نقش مهمی در تعریف سیاست ایفا کرد »(همان: 37).

جمعیت و جنبشهای انقلابی

در حالی که در دوره اول اسلامی ، اشراف ایران برای بدست آوردن جایگاه اجتماعی برابر با همتایان عرب خود ، اقدام به تشکیل حرکات خرابکارانه کرد و ساکنان ، دهقانان و افراد فقیر شهری غالباً از جنبش رهایی ، خوارج ، شیعیان تندرو و جنبش های بادیه نشین حمایت می کردند. جنبش های انقلابی دوباره در قرن ششم میلادی شدت گرفت و در قرن ششم با حرکت مزدوران به اوج رسید. در بحبوحه هرج و مرج و ناآرامی فزاینده ، جمعیت بیش از دیگران رنج می برد ، از یک سو ، مردان طبقه متوسط ​​و طبقه بالا از فرصت ها و فرصت های ایجاد شده توسط این ناآرامی ها استفاده کردند و جایگاه و ثروت بالاتری کسب کردند. بر این اساس ، هرج و مرج و جنگ های داخلی یا خارجی را می توان عاملی برای ایجاد نابرابری و حفظ لایه های بالای وابستگی دانست. (همان: 1).

ادامه شکل گیری اجتماعی در قرون وسطی

در قرون وسطی ، مفهوم جدیدی از عزت و کرامت انسانی در ایران پدید آمد که شامل ترکیبی از افتخار ، توانایی و کارکرد اجتماعی در بستر وسیع تر از تقسیم دوقطبی و انعطاف پذیر اشراف ، نجیب ، ضعیف ، قوی ، فقیر و ثروتمند بود. این بود این تصاویر در مقایسه با دوره قبل از اسلام و اوایل اسلامی نشانگر مفهوم انتخابی جدید است که نشان دهنده تغییر عمده ترتیب های طبقاتی در جامعه قرون وسطایی ایران است و نشانگر راهی برای بالا بردن سلسله مراتب اجتماعی است. تا قرن پنجم ، شایستگی و پیشرفت به لحاظ امتیازات ژنتیکی از نظر ثروت ، دفتر سیاسی و علم به عنوان پایه ممکن برای پیوستن به اشراف افزوده شد. پس از حمله سلجوقیان ، اختلافات ژنتیکی بار دیگر غالب شد. اما فقدان مفهوم منسجم سلسله مراتب اجتماعی منجر به عدم اطمینان در کارکردهای طبقات مختلف مسلط شده است. آناپلتون خاطرنشان می کند که تا اواخر دوره سلجوقیان ، مردان خارج از بوروکراسی این وزارتخانه را به عهده گرفته بودند و یک جنبش اجتماعی بزرگ بین کاتبان و قلم ها وجود داشت. تحرک اجتماعی افقی ، یعنی حرکت بین لایه های مختلف طبقه غالب نسبتاً محدود بود. به عنوان مثال ، گرچه دانشمندان برجسته اهل قبیله اشرافی محلی بودند ، اما ورود به رده های بالاتر دانشمندان بالاتر یا بوروکرات ها در دولت مرکزی نسبتاً محدود بود. به نظر مردم قلم و یادداشت ، ما می خواهیم از آن به عنوان محلی برای نظارت بر سیستم منظم استفاده کنیم ، و درمورد تعداد آن ، حرکت عمودی لایه ها فضایی است که دارای یک منظره از آن ، مدت زمان طولانی آن و حضور دشت است. مفهوم daramakhtehae یک آرکیپت انسانی ، دانشگاه و سیستمهای واقعی طبقات اجتماعی و “rohaha‌‌ ت ت نالتی “به عنوان خانه ای از ایران است و ساهداحی استرس خود را با تغییر در هند و چرخه صفویه و Tafawat Yaf قاجار.

جهت دیدن مقالات بیشتردر مجموعه مطالب عمومی کلیک کنید 


منبع خبر: خلاصه کتاب طبقات اجتماعی ، دولت و انقلاب در ایران

مسوولیت کلیه محتوای سایت بر عهده منابع اصلی بوده و بانک مشاغل اینفوجاب هیچ مسوولیتی در قبال محتوا ندارد.

دکمه بازگشت به بالا