مجله نماوا ، ترجمه: علی افتخاری
هیروکازو کورِدا فکر میکرد احتمالاً با فیلم «پسر که نشانی از پدر ندارد» (Like Father, Like Son) یپلایی خلق کرده سر همسرش نظر دیگری داشت.
نویسنده و کارگردان ژاپنی که فیلم او در جشنواره کن 2013 برنده جایزه هیئت داوران شد، میگوید: «به نظر همسرم، فیلم خیلی جالب بود، سرگرم کننده ترین فیلمی که تا آن زمان ساخته شده بود».
شاید به این دلیل که فراتر از به تصویر کشیدن درد و رنج از عوض شدن تصادفی یک فرزند در بدو تولد، «پسر کو نشانی از پدر ندارد» به پرسش این وسوسهانگیز تبدیل می شود که چه چیزی یک نفر را به یک پدر یا مادر تبدیل می کند. می کند؟ داستان بر ریوتا نونومیا (ماساهارو فوکویاما) یک آرشیتکت موفق توکیویی دارد که مشتاقانه و آگاهانه ساعتهای طولانی کار می کند تا همسرش، میدوری (ماچیکو اونو) و پسر شش ساله آنها، کیتا زندگی مرفهی داشته باشند. وقتی یک آزمایش خون نشان می دهد که کیتا و یک نوزاد دیگر در هنگام تولد عوض می شوند، دو خانواده کاملا متفاوت در کنار هم قرار می گیرند و باید به یک تصمیم گیری می شوند و در همین حال ریوتا با مسائل مربوط به پذیرش و معنای پدر بودن روبرو می شوند.
«پسر که نشانی از پدر ندارد» به لطف کارگردانی باظرافت کوردا، بلاتکلیفی «طبیعت در برابر تربیت» را کند و کاو کند و ریوتا را در موقعیتی قرار دهد که میبرد شخصیت او چگونه تحت تأثیر عوامل اجتماعی خاص و به اندازه کودکی است. با او پیوند خونی ندارد، شکل گرفته است. برای فیلمسازی پرکار که خودش بدون پدر، بزرگ شد و هنگام ساخت «پسر کو نشان ز دد وردا در این گفت وگو با خود را برای ساخت این فیلم و این که چگونه تربیت خود عشق و
فیلم چگونه شکل گرفت؟
من کار را پس از دیدار با ماساهارو فوکویاما، بازیگر شخصیت اصلی شروع کردم. مدتها بود که میخواستیم با هم کاری انجام دهیم. فوکویاما خواننده و ترانهسرا و یک ستاره بزرگ در ژاپن است، اما بازیگر نیست. هه ر مردم که چه کاری میتواند برای او جالب باشد و از آنجایی که واقعاً شبیه یک پدر نیست.
بعد از چیزهایی که خودم بهعنوان یک پدر احساس می کنم و درگیری هایی که دارم فکر کردم و تصمیم گرفتم آنها را روی این شخصیت بگذارم و ریوتا را مجبور کنم با آنچه من بهعنوان یک پدر با آن درگیر هستم دستم و پنجه نرم کند; بنابراین به این فکر کردم که آیا من به خاطر تولد فرزندم، یک پدر هستم؟ مثلاً درمورد دختر خودم، این که او فرزند من است و با من پیوند خونی من را پدر میکند یا من زمان زیادی ندارم که با دخترم بگذرانم، بنابراین من را به فکر فرو می برد که یک نفر چگونه یک پدر می شود. این بلاتکلیفی چیزی بود که فیلم را شروع کرد.
There is no neدر نشدم، خیلی درمورد پدر بودن آگاه نبودم. چچچ اگ ف ف فگ،،،،،،،، ه،،، ه، » چن بچهها تصویری از خودم هستند. از بدون پدر، بزرگ شدم. کلمات «هانا» هم درباره یک سامورایی بدون پدر است و «همچنان قدمزنان» “پسر کو نشانی از پدر ندارد” هسر رو نشان از پدر ندارد
ریوتا دیالوگ جالبی در فیلمی که میگوید: «ب ض ر هنگامی که از بین زندگی شخصی و حرفهای به میان میآید، بهعنوان یک فیلمساز با این موقعیت.
(میخندد) نمیدانم. منقدر مطمئن نیستم که بگویم برخی فیلمها را فقط من میتوانم بسازم. راستش را بخواهید استادان زیادی هستند، برخی از استادان بزرگ که هنوز هم در ساختن فیلم از آنها یاد میگیرم، اما بهعنوان یک انسان، یک همسر و یک پدر، درنتیجه همه چیزی که احساس می کنم، چیزی که میگویم این است که اگر صد نفر از آنها متفاوت هستند. شوهر یا هستند با فکر به این موضوع فیلم بسازند، صد فیلم متفاوت پدر مشخص است. بنابراین فیلمهایی که من میسازم به خودم وابسته هستند، چون از من میآیند و اگر بیشتر روی این جنبه احساس کنم، با این کار چیزی را در فیلمهایم خلق می کنم که نکات مهم را به مردم منتقل می کند.
وقتی فیلمی با کیفیت شخصی میسازید، چیزی درمورد یاد خودتان میگیرید؟
نه خیلی زیاد. وقتی خودت را وارد فیلم میکنی و بعد از آن را آنجا میبینی، به نظر می رسد عینی است و بعد ناگه بن. سعی میکنم خیلی روی جنبههای ناخوشایند آن وزنه نگذارم. روند قرار دادن خود در آن چیزی است که شما می توانید یاد بگیرید.
یکی از صحنههای مهم فیلم درباره استفاده از دوربین دیجیتال است.
ر این ر به نگاه مربوط می شود. فیلم بیشتر از نگاه پدر است، ننابراین همهچیز از چشمان پدر دیده میشود در اینجا را از دیدگاه بچهها میبینند، بنابراین شما یک تغییر میدهید که در نشریهای که منتشر میکنید رار رولین بار احساس واضحی نسبت به نیت کودک دارید، چیزی که تا آن لحظه برای شما قابل درک نیست.
این که دیدگاه یک خانه بالا را در مقابل یک خانه طبقه پایین قرار دادید، ویژگی خاصی داشت؟
چون این فیلم مردی است که در همهچیز موفق است، بعد با این اتفاق میافتد که میبرد بچهاش جابجا میشود و یکی از او همهچیز را از دست میدهد و از طریق این روند که همهچیز از او گرفته میشود، پدر میشود. مطمئن شوید که هستید. اگر با کسی شروع کند که هیچچیز ندارد، نمیتوان چیزی را هم از تصمیم گرفت. بنابراین از نگاه من، شخصی که قرار است چیزی از او گرفته شود باید اینطور باشد و پدر واقعاً بهعنوان دیگر در آنجا بود، کسی که می تواند در این روند از دست دادن کمک کند.
بار با بچه ها چطور بود؟
میخواستم بین دو بچه به شخصیتی تمایز باشد. هدف این بود که شخصیت های فردی آن ها در فیلم نمایش داده شود. ازآنجاییهایی که آنها بچههای شش ساله هستند، میخواستم نسبت به وضعیت خود بهجای ناراحتی، سردرگم باشند. گرفتن حس حیرتزدگی از بچهها مشکل است. بیشتر اوقات فقط اجازه میدادم بازی کنند و خودم را نمیخواهم به آنها توضیح دهم، وقتی یکی از پسرها فرار می کند تا به خانه پیش خانواده اش برود و وقتی کی فکر می کند پدرش به دنبال او آمده است و فرار می کند، اما باید توضیح دهم. زر طرف دیگر، وقتی پسر در خانه آرشیتکت است و مدام میپرسد «چرا»، من چیزی را توضیح نمیدهم. بازیگر داستان را تعریف کرد و بازی پسر کاملاً طبیعی بود.
درباره ایده اصل و نسب و طبیعت در برابر تربیت چه نظری دارید؟
ریوتا خیلی محافظهکار است. این ویژگی است که از پدرش گرفته و باید با آن دست و پنجه نرم کند. شاید اگر یک مرد مدرن در چنین موقعیتی قرار بگیرد، فرزندی را که بزرگ کرده است انتخاب کند از سوی دیگر، فرزندخواندگی در ژاپن خیلی مورد استقبال نیست و اهمیت دادن به اصل و نسب امری ناهنجار نیست. خیلیها هنوز بر اصل و نسب و میراث دارند.
بار چگونه به سینمای اولینمند شدید؟
مادرم عاشق فیلمها بود. منطقهای در توکیو به نام یوراکوچو هست که مادرم قبل از جنگ به آنجا میرفت و فیلم میدید. وقتی او ازدواج کرد، ما بسیار ثروتمند نبودیم، پس دیگر وقت فیلم دیدن نداشت، اما از تلویزیون آناچکی، کانال تلویزیون عمومی ژاپن، همه جور فیلمهای کلاسیک سیاه و سفید را میدید. او عاشق فیلمهای کلاسیک بود – هیچکاک، اینگرید برگمن، «دزد دوچرخه» – بنابراین من با این روش با فیلمها آشنا شدم، اما وقتی به دانشگاه رفتم و تحصیل کردم، خودم شروع به فیلم دیدن کردم. حدوداً ۲۰ ساله بودم و فیلمهای کارگردانهای انارگردانهای مانند تروفو، فلینی و روسلینی را میدیدم، بهویژه ن ئه. همینطور فیلمهای کوروساوا، اوزو و… آن موقع بود که واقعاً به فکر فیلم ساختن افتادم.
منبع: د موویبل فست (استیون سایتو) ، سیدنیزباز (سیدنی لوین)
نتایج جستجو برای «کسر کو نشانی از پدر ندارد» در نماوا